یادداشت زهرا برادران

        زمین سوخته درباره‌ی جنگ نیست، درباره‌ی شدن است.
اینکه جنگ می‌تواند با آدم‌ها چه کند و آن‌ها را به چه موجوداتی بدل خواهد کرد!
در طول مطالعه گمان می‌بردم این کتاب، اثری است که می‌تواند مرا قوی‌تر کند، شکرگزار شوم و عبرت بگیرم.. اما چند صفحه‌ی پایانی همه چیز را به هم ریخت. مرا ضعیف کرد، ترساند و چشمه‌ی اشکم را برای چند روزی به جوشش انداخت.

نداشتن شناخت درست از راوی  کمی آزارم می‌داد. راستش تا آنجا که یکی از برادر‌ها او را بزرگتر خطاب کرد، خیال می‌کردم راوی در سنین دانشجویی است مثلا، چرا که صحبتی هم از اشتغالش به میان نیامد. حوالی اواسط کتاب بود که از حدود سن و سالش آگاه شدم و دلم می‌خواست، از نو، با نگاه یک عاقل مرد شاید ۴۰ ساله قصه را مزه مزه کنم.
اینکه راوی در بسیاری موارد هم خاموش بود و بیننده‌ای صرف، از دیگر مواردی بود که نمی‌پسندیدمش. 
      
20

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.