یادداشت نرگس خالقی
1404/2/28
مدامِ سفر دومین جلد از دوماهنامهی ادبیات داستانیای ست که مدرسه مبنا صاحب امتیازش است. مدام هر دو ماه سراغ یک موضوع میرود و در سه قسمت «واقعیت» ، «خیال» و «روبهرو» به آن میپردازد. در واقعیت با تجربهی نویسندهها و روایتشان همراه میشویم. در خیال، داستان کوتاه میخوانیم و در روبهرو سراغ آدمها میرویم و پای صحبتهایشان مینشینیم. بین روایتها «سفر آخرت» رامبد خانلری را به خاطر خلاقیت منحصر به فردش، «آخه بوسنی؟» منصوره مصطفیزاده را به خاطر ماجراجویی و همذات پنداریاش و «کیسههای شنی» حدیثه میراحمدی را به خاطر حس نوستالژیاش، بیشتر از بقیهی متنها دوست داشتم. داستان « کوره»ی آزاده رباطجزی تا سالها توی ذهنم میماند. هر وقت جلوی پنجره فولاد بایستم صدای مردِ شبیه خدارحم که دارد میخواند:« مریض آمده اما شفا نمیخواهد...» را میشنوم. داستان «کوره» قلهی متنهای مدامِ سفر بود. داستان «حسن یوسف در برمودا» از نعیمه سادات کاظمی هم تجربهی شیرینی از مواجههام با ژانر سورئال بود. قبل از این داستان سورئال را دوست نداشتم ولی حالا قضیه رو به مثبت رفته که قطعا به خاطر پرداخت خوب خانم کاظمی است. مدام بهترین گزینه برای مطالعهی بین وقتهای مردهی روز است. پنج دقیقه و ده دقیقه داستان و روایت سر میکشیدم و کیف میکردم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.