یادداشت FaMoSa

FaMoSa

FaMoSa

5 روز پیش

         کتابی به غایت زیبا و روشنگر👌
  بریده‌ای از کتاب:
«می‌گویند ارزش‌ها واقعیت عینی ندارد ولی ما به آن واقعیت و ارزش می‌دهیم. انسان ارزش‌ها را خلق می‌کند.
این یکی از مضحک‌ترین و ابلهانه‌‏ترین حرف‌های دنیاست. به اینها باید گفت معنی اینکه شما می‌گویید ما ارزش را می‌آفرینیم، ما به این کار، به این جود، به این بخشش، به این فداکاری، به این گذشت، به این خدمت- که در ذات خودش ارزش در آن معنی ندارد چون اصلاً ارزش، در عالم ماده معنی ندارد- ارزش می‌دهیم یعنی چه؟ آیا یعنی واقعاً شما به ارزش، وجود عینی می‌دهید؟ این مثل آن است که من به این میکروفن که مثلاً از آهن است بگویم: ای میکروفن! من به تو ارزش طلا می‌دهم. آیا با گفتن من این طلا می‌شود؟! آهن آهن است. یا بگویم ای چوب! من به تو اعطا می‌کنم نقره بودن را. اگر تا آخر دنیا هم بگویم من به تو نقره بودن را اعطا می‌کنم این نقره نمی‌شود. چوب چوب است، واقعیتش که عوض نمی‌شود. مگر انسان می‌تواند چنین بکند؟!
پس اعطای ارزش، آفریدن ارزش به معنی واقعیت عینی دادن اصلاً معنی ندارد. بله، ارزش به معنی واقعیت اعتباری دادن معنی دارد. یعنی چه؟ یعنی من اعتبار می‌کنم، فرض می‌کنم یک چیزی را که چیز دیگری است‏ [1]. انسان از امور اعتباری و قراردادی فقط به عنوان یک وسیله می‌تواند استفاده کند. مثلاً فرض کنید فردی از کشور دیگری به ایران آمده است. ما می‌توانیم به او طبق قرارداد اعطای ایرانیت بکنیم و شناسنامه ایرانی به او بدهیم، یعنی به حسب قرارداد او را جزء خودمان قرار بدهیم و از تمام حقوقی که مردم کشورمان دارند بهره‌مند کنیم. این‏طور قرارداد یک وسیله است، امر اعتباری است، فقط همین ‏قدر ارزش دارد که می‌تواند وسیله برای یک امر عینی قرار بگیرد.»

      
7

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.