یادداشت فَرزَند اَرشَد میازاکی

        همیشه به پرونده‌های جنایی علاقه داشتم.از فیلم و سریال گرفته تا ویدیوهای یوتیوب درباره‌ی ماجراهای واقعی جنایی؛ یه چیزی توی این ژانر همیشه برام جذاب بوده.ولی نمی‌دونم چرا هیچ‌وقت سمت کتاب جنایی نرفته بودم، تا همین چند وقت پیش که تصمیم گرفتم بالاخره با قتل در قطار سریع‌السیر شرق از آگاتا کریستی شروع کنم.
با اینکه بارها اسم آگاتا کریستی رو شنیده بودم، نمی‌دونستم قراره چه جوری قصه‌گویی کنه.ولی از همون فصل‌های اول، یه حسی داشتم که قراره با چیزی متفاوت روبه‌رو بشم.داستان خیلی آروم و حساب‌شده جلو می‌ره، اما اون‌قدر فضاسازی قویه که بدون اینکه متوجه شی، کاملاً کشیده می‌شی وسط ماجرا.انگار همراه شخصیت‌ها سوار قطاری شدی که قراره توش اتفاقی بیفته و دقیقاً همون‌قدر هیجان‌انگیزه.
سبک نوشتار کریستی خیلی روونه؛ نه پیچیده‌ست نه کسل‌کننده.
نکته‌ای که بیشتر از همه خوشم اومد این بود که حس کنجکاویم از اول تا آخر کتاب روشن موند.هر بار که فکر می‌کردم دارم به جواب نزدیک می‌شم، یه چیزی دوباره همه‌چی رو به هم می‌ریخت.دقیقاً همون حس هیجانی که موقع دیدن یه سریال خوب یا دنبال کردن یه پرونده‌ی واقعی دارم، این‌بار توی یه کتاب تجربه‌اش کردم.
برای کسی مثل من که همیشه با دنیای جنایی از پشت صفحه‌ی نمایش آشنا بوده، این کتاب یه تجربه‌ی کاملاً متفاوت و هیجان‌انگیز بود.نه‌تنها ناامیدم نکرد، بلکه الان دنبال اینم ببینم کتاب بعدی که از آگاتا کریستی میخونم چی باشه.
      
247

53

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.