یادداشت Anya
1403/12/9
این جلد از کتاب شبیه به زندگی بود، به همان اندازه خاکستری و تیره ، داستانی در دل جنگ با تمام امید ها و با تمام ناامیدی ها، ریلا که سرخوشانه زندگی می کرد و معنای از دست دادن، مسئولیت و غیره را نمی دانست کم کم تبدیل به خانمی با مسئولیت میشه و تازه معنی زندگی رو درک میکنه، بزرگ شدن والتر، حال و هوای جم کوچولو... این کارکتر ها تا ابد جزئی از وجود من میمونن و تیکه ی از قلب منو با خودشون دزدیدن... یکی از مورد علاقه هام توی مجموعه:)))
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.