یادداشت Mandana between pages

        کتاب پنجم چالش کتابخوانی متفاوت پارت دوم:
سه‌شنبه‌ها با موری؛
اولین کتابی بود که از این نویسنده میخوندم و خوشحالم که به لطف لیا بالاخره رفتم سراغش.
کتابش رمان نبود در واقع داستان ملاقات‌های میچ با استاد دانشگاهش، موری، توی روزهای آخر زندگیش بود.
هرچی بیشتر این کتاب رو میخوندم بیشتر حس می‌کردم که موری الان نه تنها مربی میچ هست بلکه مربی من هم هست و داره زندگی کردن رو بهم یاد میده.
کتاب فوق العاده روون بود اینجوری نبود که بخواد دیکته کنه چیزها رو واست و خوندنش واقعا آسون بود و البته لذت بخش.
به نظرم واسه هر آدمی توی هر سنی و تو هر موقعیتی یچیز به درد بخور توی این کتاب پیدا میشه، شما هر مدلی باشی بالاخره با یه قسمتی از این کتاب همزاد پنداری میکنی؛ با خودت میگی واقعا نیاز داشتم این حرف رو بشنوم و این اتفاق خیلی واسه‌ی من افتاد.
آخرای کتاب وقتی اوضاع بیماری موری وخیم‌تر شده بود با تک تک دیالوگ‌هاش و حرف‌هاش خیلی تعجب می‌کردم که چجوری یه آدم میتونه لب گور انقدر زنده باشه، میدونید چی میگم؟ 
خیلی چیزا از همین کتاب نسبتا کوتاه ۲۰۰ صفحه‌ای یاد گرفتم که نمیتونم به زیبایی موری بیانشون کنم و فقط میتونم بگم بخونیدش و خودتون باهاش مواجه بشید.
پ.ن: آخرای کتاب کلی گریه کردم.
۱۴۰۴/۴/۲۱
      
15

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.