یادداشت

وطن فقط یک سرزمین نیست
        در مورد زندگی یک خانواده در بوسنی. اوایل شروع جنگ.
عقاید مذهبی و اسلامی شون خیلیییی کم بود. خود نویسنده هم به این اذعان داشت. میگفت ما مسلمون های اونقدر معتقدی نبودیم.
و خب اگر بودند، حس میکنم قضایا براشون طور دیگه ای رقم میخورد.

هی مقایسه این رفتار ها با رفتارهایی که توی دفاع مقدس خودمون دیدیم به ذهنم میومد و میگفتم " درود بر مقاومت کردن، تا هرجا که توان داری!"

این خانواده، همین که شیپور جنگ رو میشنون، تلاش میکنن فرار کنن و به جای دیگه ای پناهنده بشن. از همون اول هم آرزوی خانوادگیشون این بود که همه چی رو رها کنن برن آمریکا.
خب طبیعیه که جنگ ، همچین خانواده ای رو راحت تر میبره یه کشور دیگه تا خانواده ای که به وطنش عِرق ملی مذهبی داشته باشه.
.
ناراحت کننده بود.
.
این نکته هم به ذهنم میرسه که " صلح طلبی" با " جلوی ظلم آشکاری که بهت میشه ، مقاومت نکردن" متفاوته!
وقتی دشمن میاد خانوادت رو میکُشه، اگر اسلحه داری و میذاریش زمین و میگی نه من طرفدار صلحم، تو در حقیقت، صلح طلب نیستی. ترسو بیشتر به نظر میای.
.
و میرسیم به این که ملتی که شهادت رو افتخار میدونه و ازش نمیترسه، خیلی فرق داره با یک انسان عادی با غرایض انسانی صِرف.
.
قلم کتاب هم ضعیف و کودکانه بود.

      
1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.