یادداشت علی شهرستانی
1403/3/2
نیکلای اسرارآمیز، در این کتاب تلاش کرده تا نزاع یک آدم مذهبیِ افراطی و یک لامذهب افراطی بر سر یک موضوع مسخره و کوچک را به تصویر بکشد. شاید با خواندن این کتاب با خود بگویید مگر میشود دعوایی اینقدر مسخره؟! اما هدف گوگول همین است. دقیقا همینقدر مسخره جهانمان درگیر دعواها و نزاعهایی وحشتناک میشود. نکته جالب اینکه هیچکدام از اطرافیانِ دو طرف دعوا، نمیدانند مسئله چیست و صرفا میخواهند دوطرف را با هم آشتی دهند. گوگول صلحجویان عالم را نیز به سخره میگیرد و در پس پردهی شوخیهایش، سیاهیها و پوچیهای زیادی را به تصویر میکشد. چه آن ایوانِ مسیحیِ خیّر و باخدایی که بر سر شنیدن یک کلمهی ناچیز زمین و زمان را به هم زد و نشان داد "غرور" فندکِ زیر انبار کاه و توشههای اخلاقی است، و چه آن ایوانِ بددهن و چاق و شروری که نشان داد زبان سرخ، چهها که نمیکند. نکته جالبتر اینکه نام هردو کاراکتر داستان، ایوان است. کاراکتر سوم و میانجی هم نامش ایوان بود! گویی گوگول میخواهد به مخاطب بفهماند ایوان خود ما هستیم و در جایگاه هرکدام از این شخصیتها میتوانیم قرار بگیریم ...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.