یادداشت
1403/6/9
رمان فانتزی تمیز و قابل قبولی بود. پدر فرتیاد، از نزدیکان و همراهان فرماندهی بزرگ سرزمین پارلهآن است. آنها سالهاست در تلاشند تا اهریمن را شکست دهند و اجازه ندهند به مردم آسیب بزند. حالا فرتیاد و خواهرش هم ناخواسته وارد ماجراجویی آنها شدهاند. فرتانا، خواهر فرتیاد گروگان گرفتهشده و فرتیاد با پدرش و دیگر دوستانش همراه میشود تا خواهرش از دست آماکو، نجات دهد... یکی از محوریترین نکاتی که در داستان دیده میشد و بر آن تاکید شده، موضوع مواجهه با ترس است. البته گاهی صحبتها، شبیه نصیحت و بسیار صریح بود، اما در مجموع قابل قبول بود؛ در حقیقت کشش ماجراجویانهی داستان مخاطب را با خود همراه میکند. نکتهی منفیای که به چشم میآید و گاه، آزاردهنده است، رسمی و معیار بودن مکالمات افراد با یکدیگر است. موضوع دیگری که میتواند جذابیت داستان را برای مخاطب کم کند این است که خلاقیت نویسنده بیش از اینکه در خلق دنیای فانتزی داستان باشد، در انتخاب اسامی و جایگزینی نام یگانه به جای خدا و ... خود را نشان داده است. این رمان را که حدود ۵۰۰ صفحه است، به نوجوان ۱۲+ کتابخوان و ۱۵+ و البته علاقهمند به فانتزی و ماجراجویی پیشنهاد میکنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.