یادداشت

سنگ، کاغذ، قیچی
        خب... ظاهراً همه‌ی کتاب‌هایی که سروصدا می‌کنن داغون نیستن(:
من این کتابو نصفه شب خوندم و نزدیکای صبح تمومش کردم.سکوت و تاریکی شب باعث شده بود که من بیشتر تو بهر داستان برم و حتی صدای کشیده شدن ناخن روی دیوار که توی کتاب نوشته بود رو بشنوم(((:(شایدم همین باعث شده که بر خلاف کسایی که از این کتاب انتقاد میکنن من خوشم بیاد ازش<: )
متنش روون و جذاب بود و می‌دونست که چطوری مخاطب رو با خودش بکشونه و هر فصلش یه سورپرایز جدید رو میکرد و من به شخصه نمی‌تونستم ادامه ی داستان رو پیش بینی کنم.اما خب بنظرم ابتدای کتاب نسبت به اواخر کتاب بهتر داستان سازی شده بود.
با اینکه هر فصل یه اتفاق برگ ریزون جدید رو میکرد و دیگه انتظار هر چیزی رو داشتم اما  با این حال پایان غیرقابل باوری داشت که دور از ذهن بود(:
در کل کتاب خوبی بود و به عنوان یه جناییخون قلم نویسنده رو دوست داشتم✨:>
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.