یادداشت کتابخانهٔ بابل

حیوان قصه گو
داستان‌ها
        داستان‌ها و انسان‌ها

داستان‌خوان باشيد يا نباشيد، شنونده خوبی براي قصه‌های آدم‌ها باشيد يا نباشيد، شما را از داستان رهایی نيست.
وقتی صبح چشم باز می‌كنيد، پشت ميز صبحانه می‌نشینید و به رفتارهای ديشب فلان شخصيت زندگی‌تان فكر می‌كنيد (در اين حالت ذهنتان بازيگوشانه با تكه‌های پازل‌هايی از حرف‌ها و حوادث در حال طراحی سناريويی براي آن رفتار است، چرا؟). وقتي با ديدن دست‌های سرخ‌شده و سرما‌زده‌‌ی دخترکی فال‌فروش پشت ثانيه‌های چراغ قرمز، متأثر می‌شويد و در چهره‌ی معصومش دنبال بار سنگين و پراندوه زندگی‌اش می‌گرديد، (هر كداممان بر اساس شنيده‌ها و تجربياتمان می‌توانيم داستانی متفاوت برای اين كودک بسازيم. چرا؟). یا وقتی شب با انبوهی از گفته‌ها و شنيده‌ها و ديده‌ها به خواب می‌رويم و خواب می‌بينيم و خواب‌های ما روايتی گاه مبهم و گاه واضح از احساسات و تجربياتمان است. در تمام این حالات، ذهنمان بی‌تابانه در حال توليد و مصرف داستان است.
تمام چراها را كه جمع ببنديم به سوال‌های ديگری می‌رسيم:
اين كدام ضرورت است كه انسان را وامی‌دارد تا قصه‌ای بسازد يا قصه‌ای مصرف كند؟ چگونه است كه قصه، اين‌چنين ما را درون خود مكيده است؟ از سنت‌های دينی گرفته تا خواب و خيال‌پردازی، از كتاب‌های علمی تا ادبی، از كودک تا بزرگسال، چرا اين‌چنين با قصه عجين شده‌ايم؟ جاناتان گاتشال می‌گويد: «قصه برای انسان مانند آب است برای ماهی. همه‌ی اطراف او را گرفته و تقريباً حس نمی‌شود.» او می‌گويد قصه‌ها همه جا هستند، در خواب، در بيداری، در كشتی كچ، در كتاب، در تلويزيون. قصه‌ها همه جا هستند. حتی فهم ما از جهان با روايت‌ها شكل گرفته است. گاتشال در اين كتاب با طرح سوال‌هايی كه به مراتب جذابتر از پاسخ‌هايشان هستند، چرايی و چگونگی قصه را از ديدگاه‌های متفاوتی همچون تکامل‌گرایی داروینیستی، روانشناسی اجتماعی و زيست‌شناختی، بررسی مي‌كند. نرون‌های آينه‌ای با سيستم شبيه‌سازی داستانی در مغز، زخم‌ها و رنج‌ها و احساس‌هايی می‌آفرينند كه ما تجربه‌ای داشته باشيم بی‌آنكه آن را تجربه كرده باشيم.
      
373

20

(0/1000)

نظرات

👏👏👏

0