یادداشت آتنا ثنائی فرد
1402/9/30
این کتابی بود که توی کتابخونه دیدمش و با اینکه قصد نداشتم اون روز کتابی قرض بگیرم، نظرم رو جلب کرد. با خوندن خلاصهی پشتش بهنظرم رسید که این کتاب در مورد دختریه که یه سری مشکلاتی در روابط اجتماعیش داره. و اون زمان احساس میکردم نیاز به کتابی دارم که کمکم کنه تا رشد کنم یا همچنین چیزی. و خب تجربهی خوندن این کتاب... خیلی عالی بود. از هر لحاظ خیلی شبیه کتاب «سوپرمارکت شبانهروزی» نوشتهی سایاکا موراتا بود. چون شخصیت اصلیهای هر دو کتاب زنهای مجرد عجیبوغریبیان که شغل سادهای دارن و به همون راضیان. تا اینکه یه نفری میاد و تلنگری بهشون میزنه. هرچند این کتاب نسبت به سوپرمارکت شبانهروزی، نگرشهای خیلی مثبتتری رو ترویج میداد و میشه گفت خوندنش مفیدتر بود. یهجورایی هم سرگرمکننده بود، هم خندهدار، و از اون حالتِ «روانشناختی» داستان میشه چیزهای جالبی یاد گرفت.
(0/1000)
نظرات
1402/9/30
سال پیش کتاب صوتیشو بین کارای روزمرهم گوش میدادم؛ همراه خوبی بود. شخصیتپردازی الینور و افرادی که باهاش مواجه میشد رو واقعاً دوست داشتم؛ انگار داشتم دفتر خاطراتش رو میخوندم و برام شیرین بود.
1
3
آتنا ثنائی فرد
1402/10/1
0