یادداشت محمدقائم خانی

        .

شکست‌های پی در پی ایران در جنگ با روسیه همچون حربه کارایی بر علیه پادشاهان «بی‌حمیت» قاجار به کار گرفته شد. در نقد اخلاقی از حکومتی که مسئول زوال و ویرانی ایران شناخته شده بود، ناقدان ایرانی اروپای هم‌زمان خود را دگرکجاآبادی قانونمند، عدل‌گستر، آزاد و متمدن معرفی کردند.  «ترقی معکوس»، «انحطاط»، «بی‌هوشی»، «خواب غفلت» و «بیماری مادر وطن» از جمله مفاهیمی بودند که در سده 13ق/19م برای تشریح موقعیت ایران در مقایسه با فرنگ به کار می‌رفت. در مقایسه با اروپا بود که تاریخ نویسان ایران را بیمار و از قافله تمدن عقب افتاده یافتند و در پی رسیدن به فرنگیان برآمدند.  

بسیاری از نوشته‌های اواخر قرن نوزدهم در خصوص «مساوات» و «آزادی» در زبان سیاسی ایران با گزارش تاریخ و فرهنگ ایران پیوند یافت و سرآغازی ایرانی پیدا کرد. بدین ترتیب، خاطره‌ها و اسطوره‌های ایرانی و رویدادهای انقلاب فرانسته در هم آمیختند. در این میان می‌توان از نوشته‌های میرزاآقاخان کرمانی، سیدجمال‌الدین افغانی (اسدآبادی) و میرزاعبدالرحیم طالبوف تبریزی نام برد. میرزاآقاخان کرمانی، اگرچه «شیفته متفکران انقلاب فرانسه بود و آنان را منورالعقول و رافع‌الخرافات می‌خواند»، اندیشه مساوات و آزادی را با جنبش مزدک و قیام کاوه آهنگر پیوند داد و بدین سان گزارشی از تاریخ را در میان آورد که در آن، انقلاب فرانسه با جنبش‌های مردمی ایران پیش از اسلام پیوند یافت.  سیدجمال‌الدین که «داعی شعار آزادی، برابری، مساوات» شناخته شده بود، همچون میرزایوسف خان تبریزی، کوشش بر آن داشت که «آزادفکری» را در گستره تاریخ اسلام نشر دهد و بدین سان گزارشی از تاریخ را در میان آورد که از اسلام و اسلامیت سرچشمه گرفته باشد.  با پدیدار شدن انقلاب مشروطه، آرمان‌های انقلاب فرانسه با آرمان‌های «ملت ایران» در هم آمیخت. شعار «حریت، مساوات، اخوت» یا «آزادی، برابری، برادری» در کنار «ملت»، «وطن»، «قانون»، «حق» و «مشروطه» از جمله واژگان اصلی پربسامد در نشریات آن دوره بودند.  در مراحل مختلف انقلاب مشروطیت از انقلاب فرانسه بارها یاد شده و هر یاد کردنی نوعی یادگیری و هر یادگیری نوعی فراخوانی به پیگیری و چالش‌گری برای آزادی‌خواهی و مشروطه‌خواهی بود. در ادبیات مشروطه ملت فرانسه ارزش والایی داشت و از آن با نام «ملت نجیب‌پرست فرانسه» و «ملت باحمیت فرانسه» یاد می‌کردند.  تأثیر آرمان‌های انقلاب فرانسه، به خصوص شعار «حریت، مساوات، اخوت» و اعلامیه حقوق بشر در بسیاری از نوشته‌های دوران مشروطیت آشکار است. کتاب حقوق اساسی یعنی آداب مشروطیت دول نوشته میرزامحمدعلی‌خان بن ذکاءالملک، حقوق بشری تألیف میرزاسیدابراهیم‌خان و سلطنت لویی شانزدهم یا شورش فرانسه ترجمه میرزامحمدباقرخان تبریزی که به شکل پاورقی در روزنامه ایران نو به چاپ رسیده بود، از آن نمونه‌اند. آن تأثیر را نیز می‌توان در قانون اساسی ایران، اساس‌نامه بسیاری از احزاب سیاسی و مرامنامه‌های روزنامه‌های دوران مشروطیت مشاهده کرد.  مشروطه‌خواهان هرگاه با بحرانی روبه‌رو می‌شدند به انقلاب فرانسه می‌نگریستند و با بازخوانی آن انقلاب صحنه‌آفرینی می‌کردند. تشکیل قشون و قوای ملی، مبارزه با محمدعلی‌شاه، فتح تهران و خلع او از آن جمله همانندی‌های دو انقلاب ایران و فرانسه است.  

سفرنامه‌های فرنگ از غنی‌ترین منابع فارسی زبانان برای ارزیابی فرنگ‌شناسی، نگرش به دگر فرنگی و پدیداری نحوه‌های هویت‌سازی و اصالت‌پردازی فرهنگی است. در رویارویی با فرنگ، سیاحان به جست‌وجوی شباهت‌ها و تفاوت‌های خویش و دگر پرداخته و با تقلید و تمسخر فرنگیان دو روش متوازی همسان‌سازی و ناهمسان‌سازی را پیشه کردند. پیروان هر دو روش تقلید (همسازی) و تمسخر (ناهمسازی) فرنگ را مرجع بازشناسی خویش ساخته و بدین سان فرهنگ فارسی را از مدار مستعربانه به مداری مستفرنگانه گسیل دادند.  ایشان عَلم «آزادی، برابری، برادری» را برافراشته و به تعریف و تشریح واژگانی چون «قانون»، «مشروطیت»، «آزادی»، «حریت»، «انقلاب»، «برابری»، «مساوات»، «ملت»، «قشون ملی» و جز اینها پرداختند. اغلب آن نوشته‌ها از تجربه «ملت با حمیت فرانسه» یادکرده و یادگیری از آنان را پیشنهاد می‌کردند.  قانون‌خواهی و آزادی‌خواهی برگرفته از «انقلاب فرانسه» در نوشته‌های بسیاری از نویسندگان و منتقدان سیاسی در دهه‌های پیش از انقلاب مشروطیت ایران، همچون میرزاابوطالب بهبهانی، میرزاملکم‌خان و ذکاءالملک راه یافت.  

با آغاز صنعت چاپ، متون نایاب دساتیری در هند و ایران منتشر شدند و تأثیر به سزایی در فکر و اندیشه ایرانیان درباره زبان و تاریخ گذاشتند... به مثل ملافیروز نسخه‌ای از دساتیر را در اختیار سر جان ملکم گذاشت که همراه با دبستان مورد استفاده ملکم در نگارش تاریخ ایران قرار گرفت. چند سالی پس از نشر این کتاب، میرزاحیرت آن را به زبان فارسی ترجمه کرد که این ترجمه در 1289ق/1872م در بمبئی به چاپ رسید. تاریخ سر جان ملکم کتابی بود که در سال‌های صدارت امیرکبیر، به وقت خواب ناصرالدین‌شاه برای شاه می‌خواندند... نثر دساتیر نثر اصیل دری و نامیخته به واژگان عربی بود و بسیاری از پارسی‌نویسان ایران و هند به پیروی از آن به سره‌نویسی و پارسی‌نگاری پرداختند.  

در قرن نوزده، نهادهای آموزشی جدیدی چون دارالفنون اشخاصی را پروردند که در پیدایش جمعیت‌ها و انجمن‌های سازنده حریم عمومی ناقدانه سهیم بودند. تجمعاتی چون آدمیت، فراموشخانه، آتشکده، شرکت اسلامی، انجمن‌های محلی و ولایتی و قرائت‌خانه‌ها با جلسات و نشریات خود حکومت و حاکمیت را از گستره خاصه و خواص به گستره عامه و همگان برکشیده و بدین سان شیرازه نهادهای مردم‌سالار حریم عمومی را بنا نهادند.  

میرزاآقاخان کرمانی در دوره قاجار، کاوه آهنگر را پیشتاز جنبش‌های ملی برشمرد: «در حقیقت ایرانیان می‌توانند به واسطه غیرت و همت ملی که کاوه آهنگر بر ضد حکومت کلدانی که 900 سال در ایران طول کشیده بود، اظهار نمود و ریشه ایشان را از ایران بکند بر همه ملل عالم افتخار کنند.»  

به صورت کلی در تجدد ایرانی از همان ابتدا رویکردی وجود داشت که متمایل به یکی انگاشتن مفاهیم اساسی تجدد و ایران باستان بود. در بازنگری به گذشته، تعداد افزونی از ایرانیان نوعی پیوند خویشاوندی بین ایران باستان و اروپای جدید یافتند. به گمان آنها، زبان و آثار باستانی اغلب یادگاری از این خویشاوندی به شمار می‌رفت.  

نوید بهبودی ایران از جمله اهداف گفتمان وطن‌مدار و مشروطه‌خواه بود که آینده را هدف کار و کوشش برای بازسازی عظمت باستان ایران قرار داد. با این غایت و سرانجام، حقایق بدین نتیجه رسید که «از مشاهدات کنونی معلوم می‌شود که دوره انحطاط ایران به پایان رسیده از حالت کهولت مستحیل به حالت شباب خواهد شد. دوران پیری سپری می‌شود و زمان جوانی و توانایی می‌رسد. ضعف مبدل به قوت می‌گردد و قوت باعث قدرت و اعتلا می‌شود.»  

فروغی در برابر دنیای جدید معتقد بود «اکنون نیز هر مملکت و ملتی که بخواهد در عالم فرنگی‌ها مستهلک نشود و از میان نرود و اسم و رسم او باقی بماند، باید کمال عجله را در قبول تمدن وقت نماید! زیرا که عمده بهانه دست‌اندازی اروپایی‌ها به ممالک ادخال تمدن است در آنها؛ اگر ملت بالطیب خاطر متمدن نشد، به زور خواهد شد.»  و در برابر ایران قائل به احیای شوکت قدیم بود. «ایرانی‌های قدیم ما یکی از ارکان معتبر ملل مذکور بوده‌اند و به شاهکارهای بزرگ خود را در عالم معرفی و معروف نموده.»
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.