یادداشت maryam torabi
1403/7/13
3.7
12
در مورد این کتاب شنیده بودم و بعد تو کتابخونه کتابو پیدا کردم. حسم اینجوری بود که راغب نبودم برای خوندنش و نمیدونم چرا امانت گرفتمش اما خب بعدا رسیدم بهش. کتابخانه پاریس یه کتابخونه آمریکاییه که تو پاریس احداث شده و اودیل، دختری که عاشق کتاب و کتابداریه برای اینکه تو این مکان مشغول به کار بشه اونجا درخواست میده. این کتابخونه به روال کاری خودش ادامه میده تا اینکه سایه جنگ (جهانی دوم) بر پاریس میوفته و یواش یواش اونایی که تبعه کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس هستن از پاریس خارج میشن (و بعضیا هم نمیشن) ولی این کتابخونه تعطیل نمیشه اما کتابهایی که با اصول نازیها نمیخوره توقیف و غدغن میشه. در خلال داستان و با خشونتی که خاص جنگ هست شما متوجه بداخلاقیهایی که بین دوستها اتفاق میوفته میشی (اودیل و مارگارت)، میبینی که بعضی از این آدمایی که تو کتابخونه شاغلن و یا میومدن که کتاب بگیرن یهودی بودن ولی نازیها که دیگه در پاریس تعدادشون زیاد شده اونارو از سرکار رفتن منع کردن (اگه هم قراره باشن یه ستاره زرد رنگ به لباسشون متصل شده) و حالا اودیل میخواد که برای بعضی از اینا یواشکی کتاب ببره یا از بردن این آدما به اردوگاههای کار جلوگیری کنه. نقاط ضعف کتاب برای من یکی پرگویی زیاد از حد بود و میتونست با یه کتاب نهایت ۱۵۰ صفحهای جمعش کنه، اون اعداد دهدهی کتابخونه واقعا نیاز نبود هی تکرار بشه. یکی از کتابخونها تو بهخوان لیستی درست کرده در خصوص کتابهایی که خواسته یهود رو مظلوم نشون بده و این کتاب جزو اونا بود. لذا توجه به این نکته مهمه. من نمیفهمم اون احساسات برانگیخته اودیل برای اون زنی که ستاره زرد رنگ روی لباسش داشت واس چی بود؟ مصنوعیه. این کتاب رو نخوندید هم نخونید، چیز چندان مهمی نداره من این کتاب رو دوست نداشتم و به زور خوندم که فقط تموم بشه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.