یادداشت
1403/4/3
سندل در این کتاب، چارچوب تحلیلی از منظر فلسفه اخلاق ارائه میدهد تا به این سوال پاسخ دهد: حد بازار کجاست؟ چطور میتوانیم جوازی به قابل خرید و فروش شدن چیزی بدهیم؟ او بین جامعه بازاری (جامعهای که در آن هر چیزی قابل خرید و فروش است) و اقتصاد بازار (سامان فعالیت اقتصادی بر اساس مکانیزم بازار) تمایز قائل میشود. سندل میگوید از دو منظر میتوان حد بازار را تعیین کرد: ۱. برهان عدالت: بازاری شدن هر چیز یعنی تشدید نابرابری زیرا هر کس پول بیشتری داشته باشد، بهرهمندی بیشتری خواهد داشت. ۲. برهان فساد: بازاری شدن برخی چیزها ممکن است معنا و ارزشهای حاکم بر آن را تنزل دهد یا نابود سازد. برای تعیین آن ابتدا باید بگوییم شیء مذکور چه معنایی برای ما دارد؟ چه ارزشهایی بر آن حاکم است؟ سندل میگوید گفتمان عمومی جوامع از این سوالات معنوی و اخلاقی تهی شده است. او میگوید پاسخ به این سوالات لاجرم ما را به سمت اتخاذ یک بنیاد نظری درباره چیستی جامعه خوب و ارزشهای حاکم بر آن سوق میدهد. سندل معتقد است تهی شدن جامعه از اخلاق راه را برای بازار باز میکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.