یادداشت maryam torabi

maryam torabi

maryam torabi

1403/7/27

صفورا اره و غلام بهانه گیر؛ عاشقانه ای از قصه های کهن ایرانی
        عشق، این حس زیبای عمیق دوست داشتن معشوق حتی می‌تواند در دل دخترکی تخس، جیغ‌جیغو و بداخلاقی به اسم صفورا ارّه هم لانه کند. 
صفورای این کتاب در یک نگاه عاشق و شیفته‌ی غلام می‌شود اما رفته‌رفته این واقعیت را میفهمد که غلام او را دوست ندارد و همیشه به او به چشم همان صفورایی که بقیه مردم می‌بینند نگاه میکند و این او را آزار می‌دهد. دوست دارد خود را عوض کند اما ... در نهایت او مجبور است ببیند که غلام ازدواج میکند اما با او نه!
دخترکان این کتاب در سن کم باید ازدواج کنند وگرنه دیگر کسی راغب ازدواج با آن‌ها نمی‌شود و صفورایی که پاشنه آشیلش اخلاق ناپسندش است که همه را از خود دور میکند و کسی را راغب نمی‌کند که به فکر ازدواج با او بیوفتد و این موجب پاسوز شدن سنبله (خواهرش) هم می‌شود.
عشق و غرور یا عشق و عزت‌نفس! نمی‌دانم چون هنوز به درد عشق مبتلا نشدم که بتوانم صفورا را بفهمم و نمی‌دانم انسان وقتی عاشق می‌شود تا چه حد می‌تواند از غرور خود بزند لذا صفورایی را می‌بینیم که خود پا جلو میگذارد و به عقد مردی درمیاید که تاکنون ۴ بار ازدواج کرده و آخرین زن خواهر خود صفورا بوده است و دیگر دختری دوست ندارد زن غلام شود.
غلامی که زیر یک سقف با صفورا زندگی می‌کند رفته رفته از برق چشمان صفورا می‌ترسد. او معروف است به بهانه گرفتن‌‌های زیاد چرا که تمامی این زن‌ها آنی نیست که در بار نخست به او دل بست. اما این عشق صفورا که از چشمانش پیداست غلام را پاگیر میکند و او را به دو راهی می‌اندازد که چگونه بهانه بگیرد که صفورا او را رها کند و چگونه دوام بیاورد اگر صفورا او را ترک کند.
گاهی انسان‌هایی که فکر می‌کنیم هیچوقت نمی‌توانند کسی را کنار خودشان نگه دارند هم می‌توانند عوض شوند اگر و فقط اگر کسی را از ته دل دوست داشته باشند در اینجاست که آن عشق معجزه‌اش را شروع میکند و او را تغییر می‌دهد. صفات خوبی در او ایجاد میکند و صفات بد را از او دور.
بیاید ما هم عاشق شویم.
      
135

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.