یادداشت علی نوریان اردکانی

        «....دخترها دست دادند، مادرشان را هل دادند جلو و سه تایی رفتند. فابیان مدتی آنجا ایستاد. گذشته از نبش خیابان پیچیده بود، دست توی دست دوتا بچه....گذشته به او گفته بود: «اصلا عوض نشدی»...»
      
65

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.