یادداشت
5 روز پیش
4.2
78
این کتاب اولین کتابی که از داستایوسکی بزرگ میخونم و نگارش این نوولا رو دوست داشتم. همیشه به مرگ به چشم یک راه رهایی نگاه کردم ولی آیا واقعا این راه رهایی است و نه شیوه ای برای تنبیه اطرافیان؟ خودم هم به خودکشی بارها فکر کرده ام. کمتر آدمی پیدا میشه که به خودکشی فکر نکرده باشه. فکر میکنم دختر داستان، روح ترک خورده ای داشت و ناگهان شکستن سکوت توسط همسرش ضربهی نهایی بود که روح دختر رو در هم شکست. روان دو شخصیت به زیبایی و ظرافت برای خواننده جراحی و هر لایه اش بررسی شده بود. اینکه عقده ها و ناکامی ها و شکست خوردن یک مرد دختری رو به سوی مرگ کشوند برای من حقیقت دردناکی بود که خیلی وقت ها بهش توجه نمیکنیم. اینکه چطور با اطرافیان رفتار میکنیم و گاهی سکوت ما قوی ترین قلب ها رو هم میشکنه. شاید اگه مرد سکوتش رو میشکست و روی غرورش پا میگذاشت و از اول به محبت های دختر پاسخ میداد در آخر کارش به اینجا نمیکشید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.