یادداشت
1401/4/28
به عنوان یه خاطرات خوان بیشتر از آماتور ، ارزش خوندن داره قطعا. فداکاری ها ، از جان گذشتگی ها و صبر و تحمل یک انسان و هزینه ای که بابت اعتقاداتش میده واقعا جای تفکر و تامل داره . جا داره خود من یه بازنگری تو زندگی خودم بکنم . خانوم ترابی واقعا از اون دست آدم هایی هست که حق زیادی گردن تک تک مردم ما داره نه از اون دست که کار خاص و منحصر به فردی کرده باشه بلکه از اون زاویه که هرچی داشته و بی ریا گذاشته تو سبد و در مقابل دقیقا هیچی ارائه داده . زندگی ، جوانی ، جان شیرین و سلامتی روحی و جسمی همه و همه و ایشون گذاشته وسط بی چشم داشت. یه مطلب دیگه هم جا داره بنویسم که ربطی به کتاب و این فضا چندان نداره ولی منم جای دیگه ای و ندارم که بگم ! و حق اینه که بگم . ای کاش یکی یه کتاب بنویسه ما بفهمیم این بنیاد شهید دقیقا تو جنگ و علل خصوص بعد از جنگ چه می کرده ؟ یا دفاع کنه از این بنیاد یا واقعا در پیش چشم همه مردم رسواش کنه . کتاب نورالدین پسر ایران و خوندم آخر سر ، حقشو خوردن با ۷۰ درصد جانبازی و حدود ۸ سال سابقه جبهه دادگاهیش کردن و بابت عدم حضورش برای خدمت سربازی جریمه گرفتن ازش ! کتاب بابا نظر و خوندم ( خدا رحمتش کنه ) گفت بعد از جنگ چه بلاهایی سرش آوردن خودتون بخونین . دست آخر خانوم ترابی که بعد از این همه حضور تو خطوط جنگ و بیمارستان های صحرایی و سر کله زدن با مجروحین و ..... میگن تو دروغگویی و شیمیایی نیستی و اومدی اینجا برای کاسبی و پول گرفتن ! حالم بهم خورد واقعا . اینا قهرمان های ملی ما بودن و شما باهاشون اینطور کردید ، وای به حال اون مجروح ها و جانبازها و خانواده شهدا هایی که در این حد افراد بارز و شناخته شده ای نبودن. البته تا حالا بنیاد از خودش دفاع نکرده و حقش برای دفاع محفوظه اما من برداشتم اینه که این سکوت نزدیک به ۳۰ ساله ، بوی اینو میده کهحرفی برای گفتن نداره . العاقبه للمتقین
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.