یادداشت فاطمهسادات نبوی ثالث
1402/4/23
این کتاب قطعا جایگاه ویژهای در ذهن و قلب من دارد. تجربهی کمنظیری را برایم رقم زد و تلاش کردم آهسته کتاب را بخوانم تا تجربهی شیرینش زود تمام نشود. بولگاکف در این کتاب و داستانهایش، قصهی خودش را به عنوان یک پزشک تازهکار در روستایی دورافتاده در روسیهی دوران انقلاب تعریف میکند. به نظر من یکی از کارکردهای ادبیات توصیف حالات و تجربیات انسانی است و این کتاب برای من یکی از نمونههای درخشانش بود. بولگاکف در این کتاب به من نشان داد دنیا آنقدرها هم بزرگ نیست و انسانها هم احتمالا خیلی تغییری نکردند؛ آنجا که ترسها، شادیها، اضطرابها و به طور کلی همهی احساسات پزشک جوان در روسیهی صد سال پیش برای منِ دانشجوی پزشکی امروز قابل درک، ملموس و حتی گاهی انگار حرفهای خودم بود!! آخرین داستان یعنی داستان مورفین به شدت تکاندهنده بود. داستانی که سیر فروپاشی یک پزشک وابسته به مورفین را بدیع، زیبا و قابل درک توصیف میکرد. ترجمهی کتاب هم بسیار روان و قابل فهم بود. از روی این کتاب سریال کوتاهی هم ساخته شده که من هنوز فرصت نکردم ببینم و بازیگر نقش اولش دنیل ردکلیف(همان هری پاتر خودمان) است :))))
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.