یادداشت ندا
1402/5/2
همانگونه که از نام کتاب برمیآید، داستان آن در مورد پشیمانی و حسرت میباشد، داستانی ساده همراه با پرداختی فوقالعاده... برشی از زندگی که همه ما آن را زندگی کردهایم یا خواهیم کرد... "مرواریدهای پشیمانی" دربارهی مردیست که بعداز ۱۶ سال به زادگاهش برمیگردد تا مادرش را که مُرده به خاک بسپارد و در این بازگشت تمام خاطرات او از مادرش و دوران حضورش در روستا برایش تداعی میشود. و این بازگشت تمام تردیدها و درگیری های دوران نوجوانی و احساسات سرکوب شده را دراو بیدار میکند. راوی مانند روستای کوچک سیلزده(زادگاهش) تیره و تار است و در هم جای داستان خواننده این حسرت و پشیمانی بزرگ مرد را که با خود حمل میکند به خوبی احساس میکند. کلودل وارد دنیای درونی قهرمان داستان میشود و به خوبی به روانکاوی او میپردازد، غ در این داستان در هم آمیختگی موضوعات اجتماعی، فلسفی و سبک داستان در داستان و نوشتن به سبک شاعرانه بهکار گرفته شدهاست و حتی این سبک داستان در داستان را میتوان یک امپرسیونیستی ادبی دانست چرا که راوی با درک و لمس کوچک موقعیتها در زمان حضورش در روستا، یک زندگی و موضوع کامل در گذشته را دوباره بنا مینهد و از آن سرمست میشود. پ. ن: کتاب مرواربدهای پشیمانی در سال ۲٠٠۹ نوشته شدهاست و نام اصلی کتاب #چندتایی_از_صدها_پشیمانی میباشد.
21
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.