یادداشت ‌ سید امیرحسین هاشمی

عروسی
        کارهای متوسط از اساتید ادبیات!


1- بعد از نمایشنامه سترگ بازرس، این بار به سراغِ عروسی رفتم. طنزِ گوگول جذاب و قدرتمند  است. بی‌رحم است؛ هرکس را خطاب قرار دهد نابود می‌کند. در بازرس یک عده بروکرات و در عروسی یک عده خواستگار. شاید مخاطب در بازرس، خود را مخاطب کنایه‌ها و مطایبه‌های گوگول نداند و هرچه ناسزا و سزا بلد است، نثار اهل بروکراسی کند، اما در عروسی هیچ راه‌گریزی نیست؛ خنده و پس از آن شرمساری تنها راهِ نجات است.
شرمساری از اینکه هیچکس در دادگاه گوگول تبرئه نمی‌شود. مگر کسی را سراغ داری که در بداخلاقی‌ها و رذایل اخلاقی غرق نباشد؟ حالا رذیلت اخلاقی را لزوما در قتل و غارت و جنایت‌های بزرگ نبین؛ بدخلقی‌های مکرر، ظاهرپرستی، پول‌پرستیِ لجام‌گسیخته و دروغِ مصلحتیِ متناوب در تاروپود زندگیِ آدم معمولی‌هایی مثلِ من رسوخ کرده است؛ همان آدم معمولی‌های داستان‌های گوگول. آدم‌هایی که شاید منسب و قدرتی داشته باشند، اما در سیاهی مانند تمام انسان‌ها، مجرم شماره یک اند.

2- روند داستان و دیالوگ‌ها و شوخی‌ها عقب‌تر و ضعیف‌تر از بازرس بود، اما الان متوجه شدم یک اثر متوسط از بزرگان ادب، ارجحیت دارد نسبت به یک اثر خوب از نویسنده‌های معمولی.

3- شخصیت‌سازی‌های گوگول تراز و عالی است. شخصیت‌ها عالی پرداخت می‌شوند و دیالوگ‌ها و تیکه کلام‌های خود را دارند.
البته اون اتفاق آخر داستان اصلا برایم باورپذیر نبود. حسِ این رو داشتم که گوگل فقط می‌خواسته یه جورِ عجیب داستان رو ببنده!

4- یک ویژگی مهم این متن این است که بازیگرهای آن باید بسیار کاربلد و حرفه‌ای باشند و اینکه در ابتدای امر چندین اجرای بد در روسیه داشته است اصلا عجیب نیست.
تیپ شخصیت‌هایی که گوگول می‌سازد می‌تواند محکِ بازی برای یک بازیگر تئاتر باشد. مثلا در نقدِ ویساریون بلینسکی که در آخر متن آمده در مورد شخصیتِ نیمرو آمده است: «کلا برای ایفای نقشهای آفریدۀ گوگول، بازیگران بیش از هرچیز باید سادگیِ خود را حفظ کنند» و از رفتارهای تصنعی برای خنداندن حضار دوری جویند. همه می‌دانیم طبیعی بودن سخته!
(اسم‌گذاری‌های گوگول، مثل فامیلیِ کاراکتر نیمرو(همون که بهش گوجه بزنیم املت می‌شه!) و ترجمه آبتین گلکار عالی بود. مترجم سعی کرده بود با معادل‌سازی شوخی‌های زبانی برای فارسی، طنز متن را حفظ کند. در یکی دوفقره‌ای که این مهم را انجام داد، کاملا موفقیت‌آمیز بود به نظر من.)


5- اینو اولش یادم رفت بنویسم. برخی مفاد و شوخی‌های گوگول اندکی زن‌ستیزانه بود که این اصلا قابل دفاع نیست به نظرم. شاید نمایشنامه برای سال 1843 باشد و برای آن دوران این نگاه‌ها معمول باشد، اما به هر جهت در این فقره این نمایشنامه همگام با اخلاق نیست به نظرم. 

اوصیکم بالبازرس!
      
22

40

(0/1000)

نظرات

من یک کتاب از گوگول دارم ولی هنوز قسمت نشده بخونم...
1

0

کدام کتاب است؟ فضول نیستم، کنجکاوی ذاتِ انسانه :)) 

0

کتاب یادداشت های یک دیوانه 😬 من با کنجکاوی موافقم😂
1

0

اوه اوه، اون مجموعه داستان خوبیه. اگه قسمت بشه بخونید، فکر کنم خیلی کیف بده! 

0