یادداشت
1401/3/13
4.1
139
شما میتونید استیو تولتز ( نویسنده کتاب) ، به مهمانی عصرونه دعوت کنید؛ و همینطور ک دارید بهش تعارف میکنید بپرسید : خوب استیو چه خبر؟؟؟و اون شروع به صحبت میکنه، شما به خودتون می آید ؛ شب شده، چای یخ کرده؛ حالا باید برای شام هم ازش پذیرایی کنید و البته اصلا و اصلا متوجه گذر زمان نشدید ( این نشون میده چه گوینده خوبی هستش) کاملا مشخص استیو تولتز کتاب زیاد خونده؛ و درون مایه داستان هم کاملا واضح که از چه فلسفه ای حمایت میکنه، کتاب داستان قوی نداره اما پراست از جملات فیلسوفانه وهایلایت_طور چندصفحه انتهایی جایی که جسپر پدرش مارتین رو معرفی میکنه خیلی خوب بود ... در آخر ممنونم از دوستی که نمیدونم کیه، ولی این کتاب به کتابخونه اهدا کرد؛ کلی یادش کردم😃😃 و در آخر چرا اینقدر فلاسفه حرف میزنن؟؟ همیشه ارشاد دیگران راحت تر از تغییر خودمونه؟؟؟؟ امتیازم ۳.۵ هستش؛ ولی نیم نداریم اینجا متاسفانه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.