یادداشت Elmira

Elmira

Elmira

1403/7/30

        سلام آقای دوریان گری عزیز، هرچند که نباید به شما بگویم عزیز، البته که در صفحات ابتدایی کتاب عزیز بودید، اما بعد خود را خراب کردید.

آقای گری اولین چیزی که در داستان رعب‌انگیز و نفرت‌انگیز زندگی‌تان نظر مرا به خود جلب کرد، دوستی شما با لرد هنری بود، واقعا که چقدر انسان‌هایی که با آنها انس می‌گیریم، می‌توانند در سعادت و شقاوت ما اثرگذار باشند، هرچند که نمی‌توانم این موضوع را کتمان کنم که به سبب تمجیدهای پیاپی‌ای که از شما می‌شد، خود را گم کرده و غرور و تکبر سرمستتان کرد و(بخاطر گفتن این حرف پوزش مرا پذیرا باشید!) به راستی که پایان شما، درخور و چون ضربه ای مهلک بر روح خواننده و شخص غیرشخیص شما بود!

هرچندتا به آخر داستان به راهیابی شما امید داشتم، اما متاسفانه فساد چنان در وجودتان ریشه دوانده بود که انگشت حیرت به دهان گزیدم و مدتی در کار و رفتار خود، اندیشیدم.

در عین حال مشتاق بودم جناب وایلد، بیشتر در احوالات درونی شما ورود می‌کرد، که البته نیمه پایانی کتاب، زوایای تاریک شخصیت شما خیلی بهتر از پیش نمایان شد.

در آخر از شما سپاسگزارم که به سبب داستان پرفراز و نشیبتان، مرا به فکر فرو برده و قدری جهان‌بینی مرا دچار لرزش نمودید تا استوارتر از قبل شکل گیرد.

مخاطب شما Elmira🌱

      
35

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.