یادداشت مصطفا جواهری

        «عشق پاسخ خیلی چیزا رو میده، خیلی چیزا، ولی یه جایی کم میاره دیگه. بعدش ادامه ماجرا رو خون به عهده می‌گیره. سرزمین های فتح نشده، قلبای شکسته و سر نیزه‌های دشمن. خون همه رو پاک می‌کنه تا اینکه بالاخره لخته میشه و از حرکت می‌ایسته و قدرتشو از دست میده.»

جزئیات، شخصیت‌پردازی، داستان شهر، فراز و فرود، پلات، همه‌چیز درست و به‌قاعده.

شکری، سمپات چریکی که در بحبوحهٔ جنگ به دزفول برگشته و در گیر و دار دوراهی تفنگ و گفتگو است.
اگر می‌خواهید غیرمتعهد هم بنویسید، اینطوری بنویسید که آدم را سر ذوق بیاورد!
      

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.