یادداشت ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂
1404/4/15
این کتاب برام فقط یک روایت تاریخی یا عاشقانه نبود… یه قیام بود، از دل زنی که همهچیزشو ازش گرفتن، جز شجاعتش. داستانش مثل یه شعر تلخ و زیبا تو دل چین قدیم بود. وقتی شروعش کردم، نفهمیدم کی غرق اون فضای دودآلود، نقابها، و دسیسههای امپراتوری شدم. اما چیزی که بیشتر از همه موند… خودِ "او" بود. زنی که در سکوت رشد کرد، در تاریکی تصمیم گرفت، و وقتی زمانش رسید… با آتیش خودش دنیا رو روشن کرد. این کتاب پر بود از درد، از انتخابهای سخت، ولی در نهایت، از اونهاست که قدرت رو نه تو شمشیر، که تو وفاداری، عشق و ایستادگی نشون میده. تا مدتها بعد از تموم کردنش، هنوز بوی دود تو ذهنم مونده بود. و اون سؤال توی دلم تکرار میشد: اگه همهچیزت رو ازت بگیرن… آیا هنوز میتونی برای چیزی بجنگی⁉️ 👑🏹⚔️📜🔮
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.