یادداشت عارفه مومن زاده
1401/3/15
کتاب تنها گریه کن ، روایت زندگی اشرف سادات است مادر شهید محمد معماریان اشرف سادات قبل از اینکه مادر شهیدی نوجوان باشد، زنی انقلابی و مجاهد بود . کتانی سفید با خط های سیاه خریده بود و عهد کرده بود تا زنده است برای دین خدا و راه امام حسین با تمام توان بدود. بعد از انقلاب خانه اش به نوعی پایگاه بسیج شده بود و از هر کمکی خودش و همسایه ها و اطرافیانش دریغ نمیکردند. محمد نوجوانش با اصرار به جبهه می رود و بعد از چندین بار اعزام به شهادت می رسد . به مادرش وصیت می کند بعد از او در میان مردم گریه نکند ، چون او با شهادت سربلند شده ؛ و اگر از دلتنگی بغض کرد در تنهایی برای خودش گریه کند . . وقتی کتاب را می خوانی از بدو بدو های اشرف سادات خسته که نمیشوی هیچ ، در وجود خودت هم انرژی خاصی حس می کنی و می گویی پس من هم باید به اندازه خودم قدمی بردارم.
(0/1000)
1402/4/29
0