یادداشت Negar

Negar

Negar

1404/4/17

        چشمهایش کتابی عاشقانه روایت عشق زنی ست که به سرانجام نرسید ولی تمام تلاش خودش رو کرد .
حسین یکی از طرفداران استاد ماکان ست که فکر میکنه پشت تابلوی چشمهایش راز زندگی استاد است و باید دنبال صاحب این چشم ها بگرده . 
فرنگیس درعین حال زنی قوی و به شدت نا امید و زیادی از حد ناله می‌کرد ‌ و استاد ماکان مردی مرموز و روشنفکر ، که به نظرم باید بیشتر درموردش نوشته می‌شد.  
بزرگ علوی به سیاست پرداخته بود ولی هیچی دستگیرت نمیشد انگار نظرات و تفکرات خودشو داشت به خورد خواننده میداد . 
کتاب چشمهایش از اون دسته کتابایی بود که به خودم میگفتم الان آماده خوندن این کتاب نیستی چون خیلی ازش تعریف شنیده بودم ولی وقتی خوندمش هرچی جلو تر می‌رفتم میگفتم خب الان بهتر میشه ولی اون چیزی که میخواستم نبود،  به نظرم داستان عاشقانه ی کلیشه ای بود .
      
1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.