یادداشت سعید بیگی

        این کتاب یک مجموعه داستان از نویسندگان روس است که بعضی از آنها بسیار خوب و بعضی دیگر قابل قبول بودند و نثر کتاب گاهی از خط مستقیم خارج می‌شد و گویا در ویراستاری کمی بی‌دقتی شده بود.

و اما داستان‌های این مجموعه به ترتیب عبارتند از:

ـ شلیک از الکساندر پوشکین : ماجرای یک نظامی است که بر اثر اختلافی با یک نظامی دیگر، یک سیلی از او می‌خورد و قرار بر دوئل می‌گذارند...

ـ بوران از الکساندر پوشکین : ماجرای یک نظامی و یک دختر ثروتمند است که به هم علاقه‌مندند و قرار است با هم ازدواج کنند، اما پدر و مادر دختر راضی نیستند... 

ـ پالتو از نیکلای گوگول : داستان یک کارمند دون‌پایه است که تنها می‌تواند از نامه‌ها رونوشت بردارد و همه او را تحقیر و مسخره می‌کنند و دست می‌اندازند... 

ـ دماغ از نیکلای گوگول : یک آرایشگر صبح در نان صبحانه‌اش دماغ یک افسر بازرسی را می‌یابد که تصور می‌کند به اشتباه بریده است و آن را برای گم و گور کردن به رودخانه می‌اندازد؛ اما پلیس او را دستگیر می‌کند...

ـ پزشک دهکده از ایوان تورگنیف : ماجرای پزشکی که به دیدن بیماری در روستا می‌رود تا دختر جوانی را درمان کند، اما موفق نمی‌شود و روز به روز حال دختر بدتر می‌شود...

ـ درخت کریسمس و ازدواج از فیودور داستایفسکی : تاجر مشهوری یک میهمانی برای بچه‌ها و خانواده‌های آنها می‌گیرد و در این میهمانی مردی چاق متوجه می‌شود که گرانترین هدیه را به دختری داده‌اند که سیصد هزار روبل جهیزیه به اضافۀ خیلی چیزهای دیگر دارد...

ـ ماری دهقان از فیودور داستایفسکی : گویا نویسنده مدتی در زندان بوده و وضعیت نامناسب و نابهنجار آنجا را کمی توصیف می‌کند...

ـ سه پیرمرد از لئو تولستوی : عده‌ای زائر روی عرشۀ کشتی هستند و اسقفی هم همراه آنان است. در بین راه اسقف روی عرشه می‌آید و می‌بیند که مردی با اشاره به جایی برای بقیه سخن می‌گوید...
(این داستان مرا به یاد داستان موسی و شبان از مثنوی مولوی انداخت)

ـ مرگ یک کارمند از آنتون چخوف : این داستان را پیش از این در نمایش نامه‌های چخوف خوانده‌ایم. (مردی در اُپرا با عطسۀ ناخودآگاه سر ژنرالی را کثیف می‌کند و برای عذرخواهی به دفتر او می‌رود...) 

ـ شرط از آنتون چخوف : این داستان هم همان داستان شرط‌بندی از چخوف است که پیش از این خوانده‌ایم. (ماجرای شرط‌بندی بانکدار ثروتمند و وکیل جوان...)

ـ معشوق او از ماکسیم گورکی : ماجرای زنی به نام ترزا است که هیچ کسی را در دنیا ندارد و هیچ کسی به او توجه نمی‌کند...

ـ آفتاب زدگی از ایوان بونین : ماجرای زنی انگلیسی و یک نظامی روسی است که در کشتی همدیگر را می‌بینند...

ـ اولین غاز من از ایساک بابل : ماجرای دانشجویی است که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده و پس از گرفتن لیسانس به خدمت نظام درآمده است...
(این داستان مرا به یاد ضرب المثل «گربه را دم حجله می‌کُشَد» انداخت).

داستان‌های این مجموعه در واقع انتقاد نویسندگان از وضعیت موجود زمان خودشان و تبعیض، فقر، بی‌عدالتی، ستم، نابرابری و شرایط نامناسب و نامساعد برای مردم به ویژه طبقات ضعیف از نظر اقتصادی و فرهنگی بوده است.
      
13

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.