یادداشت ابوالحسن درویشی مزنگی
1401/7/5
... و اما مسافرِ آینه *محمدرضا مهدیزاده "مسافر آینه" بیشتر آینه است تا شرح حال مسافر! آینه ای از چهره ها و کتاب ها. انگار نویسنده، از اعماق تاریخ و کتا ب هایی که خوانده، دست چینی اختیار کرده و آن را در پس این آیینه برای دیدن آنها و خودمان ارایه کرده است. اما در کتاب ما بیشتر با این آینه و تصاویر درونش مواجهیم. الحق که تصاویری ارزشمند گزینش کرده اید و بهتراست بگویم ساخته اید و نقاشی کرده اید. تصاویر سنگین، گهربار، دارای ارزش زیستن و اندیشیدن. تعمق و درنگی در لب لباب اندیشه ها و اندیشمندان. البته در کتاب فرم یکدستی برای تشخیص برتری آنها نیست که اندیشمندان را بر صدر نهاده اید یا اندیشه هاشان را (وگاه مگر می توان این دو را از هم جدا کرد؟؟؟) . اما کتاب را باید مانند یک کتاب مرجع یا بالینی خواند نه کتاب داستان، اگر می خواهیم چکیده و عصاره نگاه های بزرگ را مرور کنیم. با آن « گزین گویی ها »یا« گزین نویسی» های هر بخش، فرصت سرزدن و ملاقات با آنهاست. عرض سلام و چاق سلامتی با دانشوران تاریخ. مرور بهترین گزینه گویه ها یا کپسول اندیشه او. این نگاه گزین پردازنده و کپسولی، گاه کار خواننده راهم سخت می کند. او را دچار اوردوز یا رودل! می کند. بعد خواندن چند بخش باید صبر کند تا انرژی کلام جذب و هضم شود و دوباره سراغ این «حریره کتب» و« عصاره اندیشه ها »رود. انگاه قدرت دوباره و بازاندیشی مجدد. واین کتاب کپسول، در نوع خود متمایز و فوق العاده است. نظیرش کمتر موجود است. بعلاوه نوع انتخاب و گزینش و هنر نویسنده، آن را از خطر ژانر سنتی کشکول رهانیده است. مسافر آینه، مخاطب خاص دارد نه خواننده ای که صرفا به دنبال« اخرش چه شد »است. پس اگر نتواند فورا آن را سرکشد و هورتی قورتش دهد! ، باکی نیست، باید جرعه جرعه، مزه مزه و درکش کند. نمی خواهم خیلی وارد نقد محتوایی و دلایل انتخاب افراد و کتاب ها شوم، اما ظاهرا سنگ محک نویسنده و رانه اصلی او، تفکر رواقی و خیامی، و به سخره و هیچ گرفتن دنیای دنی بوده است و چه باک! مگر پدر نخستین ما، آدم چنین نکرد. روضه رضوان به دو گندم بفروخت تا بداند، تجربه کند و از حور تا هور، از عدن تا عدم، از خیر تا شر را طی کند و بشود انسان! خدا
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.