یادداشت motahare ghaderi
1401/10/14
عرضم به حضورتون که داستان هیجان لازم رو داشت علی رغم نقاط ضعفش. برا همین وقتایی که فرصتشو داشتم یه کله میخوندمش و الان هم ته دلم یه چیزی میگه پاشو برو جلد بعدیشو بخر! و موضوعی که تم اصلی داستان بود هم به شدت خوب بود یعنی قیام ضعیفان در برابر قدرتمندان زورگوی بی عدالت. از اونجایی که ته دلِ هیچ کسی هیچ علاقه ای به حرف زور شنیدن نیست از همون اول کتاب میتونه با دارو و هم نوعانش همزاد پنداری کنه و اگه از اونایی باشه که احساساتش زود برانگیخته میشه، حتی وجودش پرِ خشم شه ولی از یه جایی به بعد که روند داستان عوض میشه ، اونجاس که آدم می تونه بفهمه فقط از زور شنیدن بیزاره یا آیا از زورگفتن هم بیزاره؟ این نکته کلیدی داستان بود به نظرم. و جذابیت داستان برام، همون تمِ انقلابی گری و مبارزه تا آزادی ش بوده. ولی یه سری چیزاش هم بود که من دوست نداشتم: با توصیفات مکانی و صحنه پردازی هاش راحت نبودم. نمی تونستم تصویر واضحی داشته باشم از خیلی مکان ها. بیشتر توی مه بودم . و یه جاهایی این توصیفات به قدری زیاد می شد که حوصله ت سر می رفت . بیان و نثرش رو هم دوست نداشتم. زمان انتخابی برای روایتش رو. با این که آدم عادت می کنه به مرور توی نوشته به بیان ولی خب یه وقتایی هم تو ذوق می زد. خیلی هم بی ادب بود :دی . حالا درسته که خوی حیوانی گری آدم وقتی توی یه موقعیت ها قرار می گیره خیلی بروز پیدا می کنه اما حداقل میشه از راه به راه حرف رکیک زدن اجتناب کرد :دی البته این بیشتر میشه سلیقه ی شخصی ولی من دوست ندارم این سبک داستان که مورد علاقمه مثل سبک داستانای دیگه که پر از گند و کثافت و بی ادبیه، آلوده باشه :دی یه جاهاییشم زیادی احساساتی و شعاری میشد. یعنی دارو هرجا میخواست یه تصمیم گیری ذهنی انجام بده و خوب و بد رو انتخاب کنه زیاده روی میکرد و حرف مفت میزد نکته ی دیگه ای که به ذهنم می رسه ترجمه ست که بعضاً یه جاهایی خیلی مفهوم نبود. من شده یه جاهایی یه پاراگراف رو سه، چهار بار میخوندم تا دستم بیاد چی شد یا اصن کی بود اینو گفت!!! و چیزی که اذیتم کرد ترجمه ی نام ها بود. هم نام ابزار ها که خوب بود ترجمه شده بودن اما شاید ترجمه ی خوبی نشده بودن! یا مثلا نام هایی مثل لمبدا که حرف یونانی انتخاب شده برای یه گروه از مردم سرخ بود از اونجایی که ما تو فارسی و توی ریاضی (: دی) به این بنده خدا میگیم : لاندا به نظرم جالب تر بود لاندا ترجمه می شد. یا مثلا : Osgiliath که یه جا یه اشاره بهش میشه و بعید میدونم کسی یادِ ازگیلیاث در سرزمین میانه و از استحکامات گاندور نیفته و ضدِ حاله وقتی می بینی در ترجمه "اوجیلیا" ترجمه شده کیفیت چاپ و کاغذ خیلی دوست داشتنی بود. نمره ی نهایی: 3/5
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.