یادداشت روشان
1403/10/11
۳/۵ از ۵. ساناز اسدی تو داستان بلند سختپوست یک زندگی ایرانی بسیار آشنا رو تعریف میکنه. زندگی و اتفاقهایی که برای خیلی از کسایی که تو حد فاصل دهه ۷۰ تا ۹۰ زندگی کردن، ملموس و قابل درکه و در عین حال هیچ وقت هم روایت نشده. انگار هیچ وقت اونقدر مهم نبوده که به عرصهی داستان برسه. قصهی پسرکی که تو جادهی شمال لباس میفروشه و پدری که همه چیزش رو برای مسافرهای تهرانی میذاره برای کسی مهم نبوده. ولی اسدی این قصهها رو به قلمش رسونده. به نظرم سختپوست برای خیلیها خاطرات زیادی از خودشون رو یادآوری میکنه. داستانی با محوریت یک پدر که خود اون پدر نمایندهی مرد طبقه متوسط ساکن شهرستانه. مردی که تو دهه هفتاد تصویری کنجکاو و پرشور داره و در دهه ۹۰ چیزی به جز یک بدن شناور روی آب ازش نمونده. انگار تمام رویاها و الگوهاش تو این حد فاصل از بین رفتن. کار ژاپن به بن بست خورده، مسافر تهرانی غرق شده و مثل همون دو دقیقه از فیلم مبارزه محمدعلی کلی همه چیز پاک شده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.