یادداشت زهرا منظمی مطلق

الماس در تاریکی
        الماس در تاریکی داستان ۳ تا بچه مدرسه ایه (تا آخر داستان هم سن دقیقشون رو نمیفهمیم. احتمالا راهنمایی باشن)که میخوان یه کاری برای کودکان کار انجام بدن. ایده اولیشون رفتن به فضا و آوردن الماس از سیاره زحله!!!(باران الماس در زحل رو سرچ کنید)
خلاصه که دست به کار میشن و دنبال آدمی می‌گردن که بتونه بهشون کمک کنه تا میرسن به عموی یکی از دوستاشون که در سازمان فضایی ایران کار میکنه!
گره بعدی داستان هم بیماری چشمی یکی از بچه هاست که داره کورش میکنه و یا باید بره خارج از کشور عمل کنه یا خودش رو داخل ایران به دست جراح تازه کار ایرانی بسپره که تنها کسیه که تو آسیا این عمل رو انجام میده! 
خوب اگر بخوام بقیه داستان رو در دو خط بگم این میشه که بچه ها میفهمن ایده الماس آوردن از فضا منطقی نیست و نمیشه. پس با کمک تیم فضایی ایران دستگاهی میسازن که بره و از ماه نمونه خاک بیاره. دوست مریضمون هم با عمل در ایران حالش خوب میشه. 💆‍♀ به همین سادگی💁‍♀ به همین خوشمزگی😋! لیلیلیلی🤦‍♀

حالا من یه سوال ساده دارم!
دقیقا ایده ناب تیم الماس ۴.۳.۴ (تیم ۳ تا بچه داستان ما) چی بود که سازمان هوایی حاضر به همکاری باهاشون شد؟ چه توانایی، مهارت یا اطلاعات خاصی داشتن که مهندسای فضایی ایرانی نداشتن و حضور اینا براشون موثر بود! 
چرا دانشمندای ایران خودشون به فکر ساخت رباتی برای آوردن نمونه خاک ماه نیوفتادن؟
یه دانش آموز با خوندن چندتا دائره المعارف نجومی چه اطلاعاتی بیشتر از متخصصای این حوزه میتونه داشته باشه که به درد همچین کار عظیمی بخوره؟
کنار این ابهام بزرگ، ضعف قلم، توصیفات ضعیف و اضافی، مکالمات غیرواقعی، گره های ساده و گره گشایی های بچگانه از دیگر مشکلات این کتاب ۱۳۶ صفحه ای است.
این کتاب رو نهایتا به یه نوجوان ۱۰ تا ۱۵ سال کتاب نخون و عاشق ایران میشه داد.
      
78

5

(0/1000)

نظرات

وای الان دارم می‌خوانم خیلی مسخره‌اس. طرف داره فضاپیما می‌‌سازه . برای ساختنش با آچار و چند تا قطعه جمع شدن دور یک میز😄😄😄

0