یادداشت حسن مجیدیان
1403/8/23
تألمات یک ملت را باور کنیم کتاب وزین و سنگین «اینجا سوریه است» با همه تفصیلش، اجمالی است و اشارهای است به رنج عظیم و محنتهای جانفرسای ملت مظلوم سوریه. بهخصوص زنان و کودکان بیدفاع که همواره خسارت، لطمه، هراس و ضربههای هر جنگ و آشوبی بر آنان مضاعف و محسوس است. این کتاب هم، همین تبعات ناگریز جنگ بزرگ و تحمیلی سوریه بر روان و زندگی زنان سوری با گرایشها و قومیتهای مختلف را مورد بررسی و کنکاش عینی و میدانی قرار داده است و البته به این هدف نائل آمده و در ترسیم آنچه برایش نویسنده و محقق محترم زحمت کشیده است، موفق و سربلند است. محتویات و مستندات کتاب نزدیک به هشتصد صفحهای خانم زهره یزدانپناه که از متبحران عرصه تحقیق و نگارش و آفرینش ادبی است، در دو بخش و طی پاییز و زمستان سال ۱۳۹۶ و تابستان سال ۱۳۹۷ جمعآوری شده است. برای این سفر همانگونه که از متن کتاب گزارش شده است، نویسنده و تنی چند از عوامل و کسانی که این پروژه را همراه و مساعد بودهاند، زحمت و دقت و حوصله فراوان متحمل شدهاند. شهرهای مختلف سوریه از جنگ درآمده در این کتاب سیر و بازدید شدهاند. نام این شهرها اکنون برای ما یادآور مشهد جوانان عزیز مدافع حرم و رزمندگان مظلوم جبهه مقاومت است. این نامها بهسان مناطق جنگی جنوب و غرب کشورمان، راهیان نوری میطلبد به قصد زیارت خاک مهربان و معطر شهیدان مدافع حرم. دمشق، لاذقیه، زینبیه، حماه، حلب، ملیحه، صبوره، نُبّل و الزهراء، حمص، داریا، معلولا و... که در هرکدام از آنها، جانسوز روایتی و جگرخراش خبری در این کتاب مذکور شده. در این شهرها و با مردمان و زنان و کودکان از ورطه مهیب جنگ خلاص شده آنها، اگر همراه شوی درد هست و فراق هست و زخم هست و ددمنشی و جهالت و سبعیت دشمنان تکفیری و مسلحین هست اما دل پر از امید به خدا و روحیه حقطلبی و افتخار به جریان مقاومت و فخر به شهید و شهادت هم هست و فراوان هم هست. فجایع واقع شده در هرکدام از مناطق که نویسنده محترم از زبان شاهدان و ماندگان به آن پرداخته است، حقیقتا با روح انسانی و ایمانی در تضاد کامل است و گرچه برخی از آنها در چارچوب و قواعد جنگ مسلحانه حتی نمیگنجد و انصافا جگرسوز و جانگداز و مهیب و هولآور است، اما از دل این معرکه زنانی ساخته است که به غایت، شاکر و استوار و سربلند هستند. از هر طایفه و دستهای و از شیعه، سنی، مسیحی ، علوی و... مادران ، همسران و دختران شهدا، قهرمانان تمام صفحات این کتاب قابل اعتنا هستند. اینجا سوریه است که میخواهد صدای زنان راوی جنگ تحمیلی سوریه باشد، هم سفرنامه است و هم گزارش. گونه جالبی از نمایاندن «تاریخ شفاهی» حوادث سوریه به مخاطبی که به لحاظ اقتران زمانی از این حادثه چندان دور نیست اما از متن وقایع هم چندان مطلع و باخبر نیست. نویسنده در سفرش و در هر گام و اقدامش و در حرص و جوشها و پیگیری و سماجت و ابتکارش، خواننده را با خود همراه و همسفر کرده. کتاب، فقط گفتوگوهای بیواسطه با شاهدان واقعه نیست، بلکه گزارشی است روشن از سیر شکلگیری طرح کتاب، سفر، دیدارها، بازدیدها، حرفها، مواجههها و... به ضمیمه اسناد و توضیحات مکفی در پاورقیها و مقدمه و جمعبندی لازم. به همه اینها اضافه کنید ارائه اطلاعات خوب از مناطق مختلف و پیشینه و تاریخچه آنها، روحیات و فرهنگ و کسبوکار مردم و مناسباتشان با یکدیگر و... . با همین حساب، لحن کتاب ضمن رعایت زبان معیار خود را از افتادن در دام لفاظیهای ادبی و به رخ کشیدن کلمات پرچگالی، حفظ کرده است و همین، کتاب را شیرین و روان و خواندنی کرده است. آنجا که راویان روایت میکنند، انگار صدای محزون و صادق و دردمندشان را بیواسطه از میان کلمات صادق کتاب میشنوی و به متن هولانگیز اتفاقات تلخ جنگ میروی و امکان ندارد که از حجم خارج از فهم این همه مظلومیت و تنهایی تکان نخوری و از اشک بر گونهها محروم شوی. مگر میشود زخم و جراحت کودکان و اسارت زنان و مظلومیت شهیدان را خواند و تکان نخورد. نمیشود این حجم از تألمات یک ملت را باور کرد! تحسین باید کرد سراپای این کتاب فاخر را. کتابی که الحمدلله مورد توجه اهل فن قرار گرفته و به جایزه معتبر جلال نزدیک شده و از همه مهمتر مورد توجه و تقدیر رهبر حکیم ما قرار گرفته است. این تقدیر رهبری، تاج افتخاری است بر سر نویسنده محترم، واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات، انتشارات راه یار و همراهان و همکاران و زمینهسازان شکلگیری این اثر. گوارایشان باد که انصافا از کارهای شاخص دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است و جا دارد اهتمام جدی به معرفی، فراگیری و ترجمه آن صورت پذیرد. جنگ سوریه همانطور که از لابهلای سطور و پایان کتاب بر میآید نهفقط برای دست یافتن دولتهای قدرتمند به ثروت سرشار آن کشور، بلکه برای شکست و نابودی و متوقف کردن خط مقاومت بوده است. خطی که به لطف خداوند و پایمردی ملت مقاوم سوریه و جانفشانی شهیدان و مدافعان و اهالی مقاومت، همچنان زنده و محفوظ و پابرجاست. این کتاب هم تا وقتی مقاومت و پایمردی هست، خواندنی و زنده و پابرجاست انشاءا... .
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.