یادداشت الهه ایزدپناه
1404/5/10
کتاب های روانشناسی سیاسی، تاثیر شخصیت، روان، افکار و تصمیم افراد را بر سیاست و اتفاقات سیاسی بررسی میکنند. طی این بررسیها قراره ببینیم اولا مهره تصمیمگیر چه شخصیتی داشته و چرا، ثانیا این نوع شخصیت تصمیمگیر منجر به اخذ یا عدم اخذ چه تصمیماتی شده و نهایتا چه تاثیراتی داشته. خوبی این بررسیها این است که ما آن کارگزار را به عنوان یک انسان و از زاویهای نزدیک و درونی میبینیم و بهتر میتوانیم درک کنیم که اولا رفتار خود ما با دیگران چه اثرات عمیقی میتواند داشته باشد و ثانیا آن رفتارها و روند تصمیمگیریها از چه روشهایی ممکن است تغییر کنند و تاثیر بگیرند. یکی از کتابهای خواندنی این دسته، خصوصا برای ما ایرانیها کتاب #شکست_شاهانه نوشته ماروین زونیس است که سال ۱۳۷۱ نوشته شده. زونیس نقش شخصیت شاه و ساختار روانیاش را فارغ از اتفاقات سیاسی، در سقوط حکومت پهلوی بررسی کرده. ماروین زونیس معتقد است شاه قدرت روانی خودش را از ۴ پایگاه اصلی می گرفت: یکی باور شاه به اینکه مردم او را میستایند دو ایمان شاه به حمایت الهی سه ادغام روانی با دیگران (از جمله اشرف و...) و چهار پشتیبانی امریکا، شاه به یکی از دستیارانش گفته بود تا وقتی امریکاییها از من حمایت میکنند، هرچه بخواهیم میتوانیم بکنیم و بگوییم. نمیتوانند مرا از جایم تکان دهند. این ۴ ستون ساختار روانی شاه درست زمانی فرو ریخت که مخالفت با سلطهی او در ایران بالا میگرفت. پایگاه که از بین رفت شاه هم دیگر امید و انگیزهای برای ایستادگی نداشت و کار را تمام شده میدانست. او اول از درون فرو ریخت و بعد حکومت را واگذار کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.