یادداشت Hoora :))
7 روز پیش
تصور کن زندگیاش به تنهایی پرفراز و نشیب، زیبا و غمانگیز باشد... فکر کن داستان زندگیاش را یک ابر پنبهای بگوید. ابری لطیف که باران میشود بر دل کویر خستهی عربستان. یک پرنده داستان زندگیاش را بگوید... پرندهای که همان مرد سفیدپوش قصهی ما جان او را نجات داده باشد. نهتنها جان آن پرنده سفید را، بلکه جان و جهان مردی خسته و مسافر را، جان و جهان پیرزنی که همسر یک راهزن از همهجا بیخبر بود، جان و جهان مردی که عمرش را به ناسزا و توهین به همان مرد سفیدپوش میگذراند و جان و جهان ... حالا تصور کن روزی همان مرد سفیدپوش جان و جهان ما را نجات دهد و دستمان را از میان تاریکی وجودمان بگیرد و به ما جان تازه بخشد... به امید همین امید 🌱🕊️
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.