یادداشت آریانا سلطانی
1403/10/11
4.0
13
شطرنجباز اشتفان تسوایک ترجمه محمد مجلسی برشی از کتاب: «این جور آدمها که تنها به یک چیز میاندیشند و زندگی و هستی آنها در آن یک چیز خلاصه میشود، همیشه مرا کنجکاو میکنند و به فکر وا میدارند. و هرچه دایره تفکرات این آدمهای یک بعدی محدودتر باشد، بیشتر از خود راضی میشوند و احساس میکنند به هدف و منظور نهایی خود رسیدهاند. به موریانهها میمانند که با مواد و مصالح خودشان دنیای مورد نظرشان را میسازند و گمان میکنند که دنیای آنها با دیگران فرق میکند، اما در واقع در دنیای محدود خودشان باقی میمانند و از دیگران جدا میشوند.» اشتفان تسوایک را اهل فن در کنار توماس مان، کافکا و یوزف روت، از پایههای ادبیات مدرن آلمان میدانند. وی نویسنده، نمایشنامه نویس و زندگینامه نویس اتریشی، و از شاگردان فروید بود. او در سال ۱۹۳۴ با به قدرت رسیدن هیتلر و انضمام اتریش به رایش سوم، از اتریش به لندن هجرت کرده و در نهایت زمانی که در برزیل بود، شاید از روی ناامیدی کشتار بیپایان جنگجهانی دوم و یا طغیانی علیه زندگی، همراه با همسرش دست به خودکشی زدند. شطرنجباز آخرین نوشته وی و در کشو میز او بود و پس از مرگش پیدا شد. این رمان ماجرای شخصی است به نام چنتویک که یتیم بوده و با عقلی نصف و نیمه رشد کرده و تحصیلاتش ناقص بوده و با این حال با شطرنج آشنا شده و به مقام قهرمانی جهان دست پیدا میکند؛ شخصی که از نوشتن یکجمله بدون غلط به زبان مادری عاجز است، ادب و احترامی نیاموخته و غرور و تفرعن و خودبزرگ بینی او از حد خارج شده، تمامی استادان شطرنج را شکست داده و به چنین مقامی دست یافته. در سفری دریایی و بر روی کشتی، این چنتویک نادان و متبحر در زمینه شطرنج، که قابلیت تخیل و انتزاع نداشته و تنها در شطرنج حرفی برای گفتن دارد با شخصی ناشناس روبهرو شده که توان شکست دادن او را دارد. شخصی اما در نقطه متضاد او. فردی که با شرم و حیا، ادب و احترام و شخصیتی نمونه ظاهر شده و شطرنج را نه برای به رخ کشیدن پیروزی و جبران ناتوانیها، که به دلایل دیگر آموخته. بسیاری چنتویک را نماد نازیهای پیروزمند میدانند که از فرهنگ و ارزشها بهرهای نبرده بودند و فرد ناشناس را آینه تسوایک در نظر گرفتهاند. هرچند شخصا شطرنجباز را به واسطه بیسوادی هیتلر، میتوان استعارهای از او در نظر داشت. هرچه که باشد باید خواند و از آن لذت برد. تسوایک به ریزبینی در روان و روابط و شخصیت انسانها شهره و در آثارش به روانشناسی انسانها علاقهمند بوده است. خواندن این اثر کوتاه ۱۰۰ صفحهای را پیشنهاد میکنم. در پناه خِرد پینوشت: این کتاب اولین اثری بود که از تسوایک خواندم. حسرت من این است که چرا زودتر از وی کتابی نخواندم. شطرنجباز لحظه به لحظه اوج میگرفت و پایان آن نمایانگر دلیل نوشتنش بود. پی نوشت دوم: دو مفهوم دفاع روانی(صفحه ۹۲) و تروما به خوبی در کتاب به خوبی به تصویر کشیده شده و تشریح شده بود.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.