یادداشت جادوگری به نام جود🪄

        کتاب رو بستم و حس کردم انگار بخشی از خودم رو جا گذاشتم. لارتن کرپسلی برام فقط یه شخصیت نبود مثل دوستی بود که کنارش بزرگ شدم، خندیدم، گریه کردم و باهاش ترسیدم داستانش پر از تاریکی و اشتباه بود
 اما همین واقعی بودنش باعث شد عاشقش بشم هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم قهرمان داستانی که می‌خونم انقدر انسانی باشه
 با دردهاش با تصمیم‌های اشتباهش و با لحظاتی که شک می‌کرد

بیشتر از همه فهمیدم قهرمان واقعی کسی نیست که بی‌نقص باشه بلکه کسیه که با وجود همه ضعف‌هاش ادامه میده و حالا که این سفر تموم شد حس دلتنگی عجیبی دارم چون با لارتن زندگی کردم و حالا باید خداحافظی کنم
ممنونم از این کتاب که به من نشون داد حتی تاریک‌ترین مسیرها هم می‌تونن پر از درس و احساس باشن
      
61

12

(0/1000)

نظرات

واقعا در ژانر فانتزی دارن شان توی لیگ دیگه‌ است👌

0