یادداشت جواد
6 روز پیش
کتاب «مرگ یک خردهبورژوا» روایتی آکنده از ناامیدی، تنشهای خانوادگی، و تلاش برای حفظ ظاهر در برابر فروپاشی تدریجی است. بیماری پدر خانواده نهتنها جسم او را تضعیف کرده، بلکه سایهای سنگین بر روابط زناشویی و خانوادگی افکنده و احساس عذاب وجدان را در میان اعضای خانواده شدت بخشیده است. همسر او با تمام توان برای درمان شوهرش تلاش میکند، اما این کوشش با خستگی و تردید همراه است. از سوی دیگر، حضور یکی از نزدیکان، که به دلیل بالا رفتن سن دمدمیمزاج و غیرقابلپیشبینی شده، به عاملی برای تشدید اختلافات زن و شوهر تبدیل میشود. این تنشها در بستری از سکوت و حرفهای ناگفته شکل میگیرند و بهتدریج شکافهای عاطفی را عمیقتر میکنند. داستان به شکلی ظریف نشان میدهد که چگونه بیماری میتواند به نمادی از بحرانهای درونی و اجتماعی تبدیل شود. شخصیتهای کتاب، هر یک بهنوعی، درگیر مبارزه با انتظارات جامعهی خردهبورژوایی هستند که آنها را به حفظ ظاهر و سرکوب احساسات واقعی وامیدارد. این فشار اجتماعی، همراه با ترس از مرگ و ازدستدادن، به لایههای پنهان روان شخصیتها نفوذ میکند. در این میان، فرزندان خانواده نیز با سردرگمی و ناتوانی در درک موقعیت، به پیچیدگی روابط میافزایند. در نهایت، کتاب پرسشی عمیق دربارهی معنای زندگی و مرگ در برابر ارزشهای مادی و ظاهری مطرح میکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.