یادداشت dream.m
2 روز پیش
خودم رمان ژرمینال رو تموم کردم و دارم گرسنگی رو هم میخونم که آخراشه، دوستام دارن از چوبک میخونن، موزیکایی که گوش میدیم همش درباره مبارزه، مرگ و انتقامه، اخباری که میشنویم تلخ و سیاهن و دنیا جوری داره پیش میره که انگار جز غم هیچ چشم اندازی نیست. من میگم آره اتفاقا الان باید همین کتابا رو بخونیم، نباید کاممون شیرین بشه. باید درد بکشیم که درد رو بفهمیم، تو یجور من یجور دیگه. دقیقا توی مرحله ای از زندگی هستیم که کارگرای معدن این رمان زیر زمین محبوس بودن. امید داریم اما نداریم، همو داریم اما نداریم، مثل سگ ترسیدیم اما جلو میریم، از هم میپرسیم حالا باید چکار کنیم؟ هیچ جوابی براش نداریم. کاش از اون بیرون مارو هم صدامون بزنن. کاش ایمان رو از دست ندید/ ندیم. این کتاب درباره اعتصاب کارگرای معدنه، الان  میفهمم کار کردن توی معدن تا چه حد وحشتناک و سخته. الان باور میکنم که سخت ترین کار جهان کار توی معدنه، هرکی خودشو با اینا مقایسه کنه گه خورده. سخت کوش ترین کارگرا، فقیر ترین و ستم دیده ترین قشر این افرادن و ظاهرا باشرف ترین هاش هم توی معدن طلای ایران کار می کنن. آره خدا جون، تو باید انتقام فرودستان رو بگیری، چون اگه تو نگیری یه خدای دیگه پیدا میشه که بگیره! ....... من اونقدر خوشبخت بودم که نسخه ای بوک طاقچه و کتاب صوتی فیدیبو این کتاب رو از دو دوست خفنم هدیه گرفتم. و اینقدر عاشقش شدم که رفت توی فهرست کتاب هایی که میخوام باهام دفن شون کنید . (البته نسخه الکترونیکی رو نمیشه باهام دفن کنن :(( ) به هرکسی که این کتاب رو نخونده پیشنهاد میکنم حتما و بخصوص توی این روزا بخونید . مرسی ❤❤
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.