یادداشت فاطمه سلیمانی

مارک  و پلو: مجموعه ای از سفرنامه ها و عکس ها
        🌱 مارک و پلو بودن خرج دارد 🌱

همیشه سفر را دوست داشتم. همیشه. تجربه کوتاهی‌ است از زندگی در یک مکان جدید که آب و هوایش برایت تازگی دارد. دلت می‌خواهد از فرهنگ اهالی‌اش سَر در بیاوری که چگونه زندگی می‌کنند، چه می‌خورند، سوغاتی‌شان چیست و حرف‌هایی که پشت سرشان می‌زنند چقدر درست است. اما تا به‌حال به‌جز چند استان و یک کشور خارجی نقطه‌ دیگری از جهان را ندیدم. حتی همین مازندران خودمان که بیست و چند سال است دارم در آن زندگی می‌کنم را هم درست ندیدم. بیش از ده بار خانوادگی به یکی از ییلاق‌های خوش آب و هوای جاده هراز ـ که به ما نزدیک است ـ رفتیم اما شهر کناری‌مان را درست نگشتیم. حتی دو شهر آن طرف را. استان همسایه سمت راستی که ما را به مشهد وصل می‌کند را دیدیم ولی استان سمت چپی که می‌گویند طبیعتش بِکرتر از مازندران است را نه. نمی‌دانم چرا ولی همیشه مسائل مهم‌تری در زندگی وجود داشت که باعث می‌شد سفر و تجربه تماشای مناطق جدید اولویت آخر ما باشد.

اخیرا یک راهی پیدا کرده‌ام که بدون ویزا می‌توان یکباره به فرانسه، اسپانیا، لبنان، هند، ایتالیا، ارمنستان، کره جنوبی و آمریکا رفت. ولی نه با هواپیما بلکه با یک کتاب.

مارک‌و‌پلو مجموعه سفرنامه‌ها و عکس‌های  منصور ضابطیان از این کشورها است. نویسنده زمانی که خودش تحت تاثیر این تفکر بود که «سفر خارجی گران، تجملاتی و از سَر سیری است»، با پیشنهاد و اصرار دوستش در دوران دانشجویی به ترکیه سفر کرد. زمینی و در ارزان‌ترین هتل. ضابطیان درباره شرح اولین سفرش تنها به چند جمله در این کتاب بسنده می‌کند و به خواننده نوید می‌دهد که یک روز در کتابی جداگانه درباره ترکیه بنویسد چون برای جهانگرد شدنش به این کشور بدهکار است.

نویسنده در سفرنامه ایتالیا می‌نویسد: «دوستم در ایمیلی به من گفت این سفرهایی که می‌روی یک بار دیگر این تئوری را ثابت می‌کند که هنوز آدم‌های دیوانه توی دنیا وجود دارند. شاید راست می گوید.» مارک‌وپلو یک کتاب ۱۷۶ صفحه‌ای است که هشت سفرنامه را در دل خود جای داده است. سفرنامه‌های پراکنده با داستان‌های متفاوت. نویسنده کوتاه روایت می‌کند و سریع عبور می‌کند. مثل یک همسفر و یا تور لیدر عجول. فرصت تامل و تصویرسازی‌های ذهنی را از خواننده می‌گیرد. علت آن هم این است که همه سفرنامه‌های این کتاب را پس از برگشت از سفر بلافاصله در یک ستون از مجله منتشر کرده است و مارک‌وپلو گردآوری شده همان ستون‌های مجله چلچراغ است.

ضابطیان پیچیده نمی‌نویسد و خواننده را با خود همراه می‌کند اما این روایت‌های کوتاه باعث می‌شود شما بعد از خواندن ۵۰ صفحه یادتان برود فلان مطلبی که خواندید برای سفرنامه فرانسه بود یا اسپانیا یا لبنان؟ نویسنده حتی در همان توضیحات کوتاهی که درباره یک کشور می‌دهد پراکنده‌گویی می‌کند، مثلا در سفرنامه فرانسه ماجرای بیماری و درمان مهرانه قائمی در این کشور را بیان کرده و مخاطب را رها و وارد سفرنامه اسپانیا می‌کند.

بخش قابل توجهی از صفحات کتاب را عکس‌ها تشکیل می ‌دهند که البته همخوانی چندانی با متن ندارند و این خواننده است که باید بکوشد تا یک ارتباطی بین‌شان پیدا کند که خب من در سفرنامه هندوستان یک ارتباط بین یک عکس و متن پیدا کردم که اگر آن عکس نبود من ادعای نویسنده که گفت کسانی در بین زباله‌ها دنبال مسواک بودند را هیچ‌وقت باور نمی‌کردم.

نقطه قوت این کتاب این است که بیش‌تر از آن که بکوشد مخاطب را با کشور خاصی آشنا کند هدفش شکستن تابوی «غیر ممکن بودن سفر» است. حداقلش باعث شد من به دورترین سفر زندگی‌ام بروم. درحالیکه هنوز کتاب را تمام نکرده بودم و ۵۰ صفحه آخرش را در سفر خواندم.

منصور ضابطیان تمام سفرهایی که در کتاب مارک‌و‌پلو آورده را قبل از سال ۱۳۸۹ رفته است. یعنی زمانی که نرخ دلار در بیشترین حدش تنها هزار تومن بوده است. ولی سفر به یک کشور خارجی تنها با یک کوله‌پشتی و بلیط انجام نمی‌شود و نیاز به ویزا، عوارض خروج، تعیین محل اقامت و تامین هزینه آن دارد. که با نرخ دلار در این روزها باز از همان تفکر «سفر خارجی گران است» تبعیت می‌کند. با این تفاوت که حالا با همه‌گیری فضای مجازی و معرفی جاذبه‌های گردشگری نقاط مختلف جهان، جوان‌های ایرانی اگر از سفرهای گران خارجی جا مانده‌اند می‌توانند به مناطق مختلف کشور خودشان سفر کنند.


فاطمه سلیمانی
منتشر شده در مجله الکترونیکی واو 
      

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.