یادداشت •°|ܥ݆ܠܥ݆ܠܘ|°•
2 روز پیش

به نام خدا یک شاهکار نوستالژی دیگر از دیکنز... قبلاً انیمیشنش را دیده بودم و در عالم کودکی برایم جالب بود و به نظرم محبت به همنوعان نیز بدیهی بود الان که کتاب صوتی آن را شنیدم متوجه شدم برخی از افراد زمانی که به بزرگسالی میرسند تا حدی شبیه آقای اسکروج میشوند ترسناک با چاشنی کینه! و حتی خسیس ترسیدم که مبادا منم اینچنین شده باشم و خودم بیخبر باشم... باید به رفتار و افکارم بادقت بیشتری نگاه کنم؛ اما اگر دچار بودم چه؟! چطوری درستش کنم؟ شاید باید بهجای روحهای داستان به سبک آیتالله بهجت، بهتر باشه امامزمان (عج)رو ناظر به اعمالم ببینم همین رو امتحان میکنم خب برگردیم به نظرم دررابطهبا سرود کریسمس، جدا از اهمیت روابط سالم انسانی، به جبران، ارجنهادن به سنتهای درست، و باز هم نیکیکردن بی چشمداشتن خیلی ظریف پرداخته شده بود یکی از نقاط اوج داستان نجات تیم به دست اسکروج بود خوشحالم بیماری پسر باب رفع شد بهطورکلی برای من تجربه ارزشمندی بود♥︎
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.