یادداشت عطیه عیاردولابی

جایی که ماه نیست (شوک سقوط)
        ⚠️⚠️⚠️
اولین و به نظر خودم مهم‌ترین نکته‌ای که باید درباره این کتاب بگم اینه که به شدت غمگین و حتی دردآوره. اگر سوگوارید و عزیزی رو به تازگی از دست دادید، اگر در حال حاضر درگیر هر نوع فشار روحی و روانی هستید و اگر مادر/پدر هستید این کتاب رو بهتون توصیه نمی‌کنم. اما اگر همچنان اصرار یا علاقه دارید این کتاب رو بخونید با آمادگی پیش برید. 

کتاب درباره پسری ۱۹ ساله‌اس که در ۹ سالگی برادر بزرگتر و بیمارش رو در حادثه‌ای از دست داد و چون خودش رو تو مرگ برادرش مقصر می‌دونست هیچ وقت نتونست با این سوگ کنار بیاد. همین خلاصه به نظرم به اندازه کافی گویاست که در انتظار چی باید باشید.

داستان از زبان پسری آسیب‌دیده و اسکیزوفرنه پس هر از گاهی آشفتگی رو در کلام و روایت‌هاش حس می‌کنین. از طرفی هر چه پیش میرید سنگینی غم و داغ یه بچه‌ی برادر از دست‌داده بیشتر بروز می‌کنه. اما جذابیت ماجرا به پایانشه. به راه‌حلی که پسر برای کنار اومدن با این داغ پیدا می‌کنه و البته افکار واقع‌گرایانه‌ای که به مرور در او پررنگ‌تر میشه.
در واقع سوگش از بین‌ نمیره فقط اون یاد میگیره بزرگ بشه تا سوگ کوچیک بشه و بتونه حملش کنه. بعضی شرح‌حال‌ها، افکار و توصیف‌هایی که پسر تو داستان مطرح می‌کنه خیلی صادقانه و از دل برآمده بود. و هر بار بهم یادآوری می‌کرد که کافیه همین‌قدر صادقانه با افکار و احساسات خودم مواجه بشم. ممکنه گره‌ای از زندگیم باز نکنه ولی حداقل بار سنگین خود‌انکاری رو به دردهام اضافه نمی‌کنه.

کتاب ترجمه خوبی هم داشت. دست جناب حکمت درد نکنه. ارزش و منزلت کتاب حفظ شده بود. 
چیز دیگه‌ای که تو مطالعه نسخه آنلاینش فهمیدم این بود که بهتره کتاب رو به صورت چاپی بخونید. حدسم اینه بنا به شرایط و حال و هوای شخصیت اصلی فونت‌های مختلفی تو کتاب به کار رفته که تو نسخه‌های الکترونیک epub یکدست شده.
      
30

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.