یادداشت فاطمه عباسی
4 روز پیش
مثل اینکه در ادوار مختلف، جامعه ایرانی، آبستن سعید حنایی بوده یا بهتره بگیم تاریخ همیشه تکرار شده و دست بر قضا عنکبوتی هم که در داستان چوبک هست تبدیل به نمادی از سعید حنایی میشه؛ انگار واقعه از دل داستان زاییده شده. اما نوع روایت جریان سیال ذهن که هر قسمت کتاب در واقع روایتی از ذهن شخصیتاس که قسمتی که توسط کاکل زری روایت میشه از این نظر بهترینه چون افکار، انسجام ندارند و به خوبی این پرش افکار که لازمه نوع روایت جریان سیال ذهنه نشون داده شده و این برعکس قسمت روایت شده توسط احمده که افکارش پاشنه آشیل داستان از نظر فرم و محتواس. چوبک میخواد از طریق احمد خرافات رو بکوبه ولی میاد دین رو میکوبه که به نظرش منشا خرافاته غافل از اینکه دین از بین میره ولی خرافات همچنان میمونه چون زاییده دین نیست فقط ممکنه در بازههایی لباس دینی بپوشه یه موقع دیگه لباس انرژی و متا فیزیک. رمان پر از نشونههای مارکسیستیه. در ظاهر، اسلام رو نشون رفته ولی در واقع در جایی که همه به مذهب اعتقاد دارن؛ شخصیتهای ضعیفتر محکوم به نیستیان و شخصیتهای ثروتمندتر یا متجاوزن یا ظالمن یا قاتل. در واقع مرز مذهبی بین شخصیتها نذاشته بلکه اختلاف طبقاتیه که خوب و بد رو از هم جدا میکنه. سوای از محتوا و جریان فکری نویسنده، قلم روونش باعث میشه لذت ببرین و اصلا مشق درسیه برای علاقمندان به نویسندگی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.