یادداشت 𝘏𝘢𝘮𝘦𝘥
1404/6/18
به نام خدا این جلد، جلدِ متفاوتیه پس اجازه بدید یادداشت متفاوتی هم بنویسم. درود سریع بریم سر اصل مطلب در این یادداشت، میخوام بیشتر تجربه ی شخصیمو بگم تا نقد، مختصر و مفید جمعش کنم. همونطور که احتمالا تا الان متوجه شدین، این جلد داستان منسجمی نداره. این جلد ۱۱ فصل داره و فصل اول و آخر هم در نقش مقدمه و پایان ظاهر شدن؛ اما به نظرم بودنشون لزومی نداشت. راستشو بخواید من قبل از اینکه شروع کنم نگران بودم که خیلی به زمان حال نپردازه و توی زمان گذشته عمیق شه و حوصله سربر بشه؛ اما خدا رو شکر اینجوری نبود. البته در یک فصل فلنگن داشت به این شرایط نزدیک میشد که فهمید و سریع تمومش کرد بازم خدا رو شکر. طبیعیه که هر فصل جذابیت و روایت خاص خودش رو داشته باشه، پس دیگه بیشتر از این به سبک این جلد نمی پردازم. یه چیزی که دوست داشتم توی این جلد بیشتر باشه نقش هوراس بود که خب چه میشه کرد :) منسجم نبودن : یکی از دلایلی که یک ستاره کم دادم، منسجم نبودن کتاب بود، بی انصافیه میدونم، سبک این جلده. اما این باعث میشه کشش زیادی نداشته باشه. که البته برای من اینجوری نبود. اما مثلا وقتی یک فصل رو تموم میکنی و داستان به یک جایی میرسه، کتابو میزاری زمین میری سراغ کارای دیگه. نقشه: آقا من هی گفتم نقشه بزارید اما نه اینجوری نقشه سه بعدی ردمونت میخوام چیکار چرا باید به تخیل و تصویر سازی خواننده ضربه وارد شه. هر کسی قطعا توی ذهنش ردمونت متفاوتی داره و خب اون ردمونت رو هم دوست داره، لزومی نداره بعد از این همه جلد بیای ردمونت درست-ردمونت فلنگن- رو نشون بدی که. در کل این جلد، کامل کننده ی پازل زندگی هر شخصیتیه. پ.ن: کمکم داریم به پایان مجموعه میرسیم... :)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.