یادداشت Zahra Gasemi
3 روز پیش
آثاری که در مورد جنگن کم نیستن. حتی منی که خیلی سراغشون نمیرم به جرئت می تونم بگم که حدود بیست تا از همچین آثاری رو خونده م یا دیده م. از هر نظری جنگ یه فاجعه ست ، فاجعه ای که آدمی بر سر خودش نازل می کنه و. تمومی هم نداره. حالا در این شرایط دشوار ، چی به سر بچه هایی که باید شاد ترین و آروم ترین دوران زندگیشون رو سپری بکنن میاد؟ اونا باید با روی پست بشر آشنا بشن ، هر روز تو ترس و وحشت برای زنده موندن تلاش کنن و هر چیزی که این شرایط براشون رقم میزنه بپذیرن، در حالی که زندگی ای که میشناختنو از دست دادن و تو دنیای بیرحم آدم بزرگا سرگردونن. همچین اتفاقی برای سوفی و هیو ی داستان ما هم افتاده. حالا اونا تو یه کشور جدیدن ، در کنار فامیلایی که نمی شناسنشون و بدون والدینشون که اونا رو توی خطر جا گذاشتن. ولی زندگی همیشه هم اونقدر بی رحم نیست و اونا در نهایت همدیگه رو دارن. آدمایی که زخم هایی دارن، در کنار هم می مونن تا به هم کمک کنن و مرهمی بر زخم های همدیگه باشن تا در نهایت، خورشید باز هم از پشت ابرا بیرون بیاد. خب کتاب خوبیه. در حد متوسط، برای کسی که خیلی منطقی بررسیش میکنه .داستان به حدی کشش داره که حوصله تو سر نبره و به قدری خوب هست که یه بار بخونینش، اگه که یادداشتم باعث شدحس خوبی بهش داشته باشین.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.