یادداشت زهرا حسنلو
1403/2/13
احمد شخصیت اصلی به جرم قتل، در زندان و بند اعدامی ها به سر میبرد. شخصیتی جنون آمیز در عین حال عاشق پیشه دارد و با وجود علاقه فراوان به همسرش، او و بچه توی شکمش را میکشد، همانطور که در کودکی، مادر باردارش را هل میدهد و تمام. درون مایه اصلی داستان، هر صبح میمیریم است ! هر صبحی که بیدار می شویم و یک قدم نزدیک به مرگ. داستان روایت جبر، عقوبت و جنون است. نگو نشان بده های زیاد گاهی توی چشم میزند و تعلیق پیش از حد نبض خواندن را کُند. کتاب در سه فصل، دوزخ، برزخ و دنیا روایت میشود و حدود ۲۰۰ صفحه است. داستان در دو مکان نوشته شده: زندان و ذهن سیال احمد، و ما بین گذشته و حال در رفتوآمدیم. کتاب سال ۹۴ توسط نشر افق چاپ و مجدد تجدید چاپ شد. نسخه الکترونیک آن در طاقچه موجود است. @selvaaa
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.