یادداشت محدثه شعبانی

        اگر می‌خواهید این کتاب را به هوای کتاب‌های دیگر آقای صدقی مثل آبنبات بخورید و همزمان از خنده روده‌بر شوید، اصلا کتاب را شروع نکنید.
این کتاب با طنز روان و محبوب و ملموس و همیشگی آقای صدقی متفاوت است.
ممکن است از اول تا آخر کتاب حتی لبخند هم نزنید.
حتی می‌توانم بگویم احتمالا مفرح هم نباشد  و برای سرگرمی هم گزینه‌ی مناسبی نیست. درواقع باید با تمرکز بخوانید وگرنه ممکن است اصلا جایگاه شوخی‌ها را نفهمید.
راستش من می‌خواستم میان خواندن‌هایم کمی استراحت کنم، پس این کتاب را به اشتباه انتخاب کردم و از همان سه صفحه‌ی اول فهمیدم که اشتباه کرده‌ام. اما فقط به‌خاطر انگشت به‌دهان ماندنم از ذهن جوال و بی‌قرار نویسنده تا انتها خواندمش.
جناب صدقی! چطور می‌توانید انقدر چیزهای بی‌ربط را به‌هم ربط بدهید؟
چطور می‌توانید فقط از یک کلمه این‌همه جمله‌ی متفاوت استخراج کنید؟
واقعا "دلتان برای ماری که بی‌مار است می‌سوزد"؟ چطور اولین بار دلتان برای ماری که بی‌مار بود سوخت؟
چطور در ذهن شما دختر آن فخر غیرادبی، ابومسعود غزالی توانست جایزه‌ی نوبل فیزیک را به‌خاطر "کشف حجاب" دریافت کند؟
اصلا چطور توانستید انقدر جدی به دود به عنوان یک وسیله‌ی ارتباطی نگاه کنید که به ذهنتان رسید بنویسید به نظر انسان‌های اولیه آتشفشان‌ها در زمانی خاموشی به علت تصاعد مداوم گوگرد داشتند برایشان پیام بازرگانی پخش می‌کردند؟
من به نویسندگی مهرداد صدقی نه در آبنبات‌ها که در این کتاب غبطه خوردم.
      
9

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.