یادداشت مریم محسنیزاده
1404/3/1
قصههای پریان بیتاریخ و بیزمان هستند و به راحتی با هر محیطی منطبق میشوند. به همین دلیل کروهن معتقد بود قصههای عامیانه میتوانند منشأ و خاستگاه واحدی داشته باشند. این قصهها در عین کهن بودن، تازه و امروزی هستند و ریشه در ناخودآگاه آدمی و فرهنگ دارند. ازاینرو مطالعهٔ ساختار این قصهها میتواند برای نویسندگان مفید باشد. برادران گریم نخستین کسانی بودند که قصههای عامیانه را براساس روایتهای شفاهی گردآوری کردند. آنها قصههای عامیانه را وارث اسطورههای کهن میدانستند و باور داشتند قصههای پهلوانی و جادویی را اقوام هندو_ ژرمنی ابداع کردهاند. بعد از آن تامپسن کتابی تحت عنوان "فهرست موتیفهای ادبیات عامیانه" گرد آورد که کتاب مقدسِ فولکلورشناسان و محققین قصههای عامیانه به حساب میآید. اما کار پراپ بررسی قصههای عامیانه با تمرکز بر قصههای پریان بود. او بیش از پنجاه قصهٔ پریانِ آفاناسیف را مورد مطالعه قرار داد و به روشی دست یافت که میتوان با آن قصههای عامیانه را آزمود. اندیشهٔ اساسی در کتاب "ریختشناسی قصههای پریان" آن است که همهٔ جزئیات قصههای پریانِ روسی، از جهت ساختمان و طرح یک نوع هستند و عناصر این طرح که تعدادشان ۳۱ تا بیشتر نیست همیشه یکی بوده و با نظم خاص در پی هم میآیند. درواقع ویژگی عام و جهانی بودن الگوهای فرهنگی در فولکلور است که به تجزیه و تحلیل ساختاری آن منتج میشود. پراپ مثل بیشتر تحلیلگران ساختگرا معتقد است الگو و ساختمان قصهها کشف میشوند. اما عدهای هم معتقدند که اسطوره و فولکلور ناآگاهانه فراگرفته و گفته میشود (یعنی فولکلور از ترکیب فولک= مردم و لور= دانش و عقاید). متخصصِ ساختگرایی، با تقطیع اجزاء متن به اجزاء سازنده تحلیل میکند و فقط به متن قصه توجه دارد ولی فولکلورشناس به جنبهٔ نمایشی قصهگو و دریافت قصهنیوش هم توجه دارد. پراپ در این تحقیق به ریختشناسی قصههای پریان یعنی بررسی ساختمان قصهها میپردازد. او از روش ساختگرایی بهره میبرد؛ یعنی روابط متقابل میان اجزاء سازندهٔ موضوعِ فولکلوریک را بررسی میکند. باید توجه داشت که ساختگرایی تنها محدود به قصههای عامیانه و اسطوره نیست؛ تصور غلط از اینجا میآید که پراپ این روش را دربارهٔ قصههای عامیانه به کار برده است. قدم اول برای تجزیه و تحلیل هر اثری، شناخت کوچکترین واحد ساختاری است. به عنوان مثال، پراپ در کتاب "ریختشناسی قصههای پریان" به توصیف قصههای عامیانه براساس اجزاء سازندهٔ آنها و روابط متقابل سازهها با یگدیگر و کل قصه میپردازد. او کوچکترین جزء قصههای پریان را خویشکاری یا function مینامد؛ یعنی عمل یا کار شخصیت از منظر اهمیتش در پیشبُرد قصه. در خویشکاری اینکه شخصیتهای قصه چه میکنند اهمیت مییابد. خویشکاریِ شخصیتها، سازههای بنیادی قصه هستند و عناصر ثابت و پایدار قصه را تشکیل میدهند. در قصههای پریان خویشکاریها محدود هستند و توالی خویشکاریها همیشه یکسان است. ازاینرو میتوان قصههایِ با خویشکاری یکسان را متعلق به یک نوع یا تیپ دانست. طبق تحلیلها، پراپ به این نتیجه میرسد که تنها هفت شخصیت مختلف در قصهها حضور دارند. این شخصیتها دارای صفات و انگیزه هستند. منظور از صفات قهرمان و اشخاص قصه همهٔ خصایص ظاهری چون سن، جنس، مقام، ظاهر و جزئیات چهره است. انگیزشها هم دلایل و اهداف اشخاص قصه است که موجب انجام کارهای مختلف میشود. ازطرفی کمبود و فقدان میتواند عامل انگیزش باشد. گونههای متنوعی از قصههای پریان وجود دارد؛ مثل قصههای اندرسون، قصههای برنتانو، قصهٔ اژدها و زنبق از گوته، قصههای روسی، قصههای برادران گریم، قصههای آفاناسیف و گاه تعدادی از اسطورههای کهن که ساختمان مشابهی با قصههای پریان دارند. متن کتاب "ریختشناسی قصههای پریان" ثقیل و پژوهشی است و خواندنش حوصله میطلبد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.