یادداشت محمد صادق جوادزاده

        مطرود یه داستان کوتاه از ساموئل بکت که با  فضای تاریک و بی‌زمان و مکانش، حس سرگشتگی و انزوا رو به اوج می‌رسونه.

راوی داستان، یه مرد بی‌نام‌ونشونه که از خونه‌ای بیرون انداخته شده و حالا تو یه دنیای بیگانه و بی‌رحم سرگردونه. تلاش می‌کنه جایی برای موندن پیدا کنه، بین زباله‌ها می‌گرده، با آدم‌هایی که انگار خودشونم گم‌شده‌ن روبه‌رو می‌شه، ولی هیچ‌جا جایی براش نیست.

بکت با نثر ساده اما عمیقش، یه حس پوچی مطلق و بی‌هدفی رو می‌سازه. شخصیت اصلی فقط ادامه می‌ده، بدون امید، بدون مقصد، انگار که زنده‌موندن خودش یه عادت شده باشه.
مطرود تصویری از شخصیتی شبیه به داستان‌های داستایوفسکیه،
که نه گذشته‌ای داره، نه آینده‌ای.

فقط یه لحظه‌ی ممتد از رهاشدگی و بیگانگی رو تجربه میکنه و حتی زمانی که چیزی رو بدست میاره که واقعیه، بازهم بنظرش غیرواقعی و غیرقابل درک میاد. 


      
514

32

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.